شش خطی 61
گشودگی، روشنایی و درک درونی
اسامی دیگر:
بینش درونی، شناخت خود، درک متقابل، صمیمیت درونی، گشودگی، راستی درونی، نماد صداقت جوهری، اعتماد به نفس درونی، راستی درونی، صداقت، بازگشت به درون، صداقت ذاتی، بینش، فهم، روانشناسی
واکاوی و توضیح:
با حل کردن کشمکشهای درونی و رسیدن به صلح درونی، یاد میگیرید دیگران را درک کنید.
اینگونه میتوانید با چشمان دیگری ببینید، با گوشهای دیگری بشنوید و با قلب دیگری حس کنید؛ سپس با دیدگاه و درک تازهای به درون خود برگردید.
هیچ مانع غیر قابل نفوذی در مقابل چنین فردی نیست و او میتواند با استفاده از گشودگی درونی و درک دیگران، به خوبی بر آنها تأثیر بگذارد.
انجام کارهای بزرگ، سخت و یا خطرناک نیز در چنین شرایطی هماهنگ و سودمند است.
در جایگاه قضاوت، به دنبال بهبود ماندگار اوضاع باشید، نه محاکمه و مجازات. پس دیگران را درک کنید و با بخشش، تأثیرات ماندگار ایجاد کنید.
معرفی، سنجش، تصویر و خطوط بر اساس توضیحات ریچارد ویلهلم
معرفی شش خطی
باد روی دریاچه می وزد و سطح آب را تکان می دهد. بنابراین نیروی ناپیدا به واسطهی تأثیراتش نمایان میشود. ششخطی از خطوط محکم در بالا و پایین تشکیل شده، در حالی که در مرکز باز است .این نشان دهنده قلبی عاری از تعصب و در نتیجه گشوده به روی حقیقت است. از سوی دیگر، هر یک از دو سهخطی یک خط محکم در وسط دارند. این خط محکم نشان دهنده نیروی «حقیقت درونی» در تأثیراتی است که آنها ایجاد میکنند. ویژگیهای دو سهخطی عبارتند از: بالا: ملایمت، بردباری نسبت به فرودست. پایین: شادی در اطاعت از مافوق. چنین شرایطی اساس یک اعتماد متقابل را ایجاد میکند که رسیدن به دستاوردها را ممکن میکند. ویژگی «فو ("حقیقت")» در واقع تصویری از پای یک پرنده بر روی یک جوجه است که ایدهی تخمگذاری را القا میکند. در ابتدا درون تخم جوجهای نیست. نیروی گرما بخشی باید در کار باشد تا به روند جوجه شدن تخم شتاب دهد. اما برای زندگی بخشیدن به تخم، شرط ابتدایی آن وجود جنین زنده(حقیقت درونی) درون آن است.
سنجش ششخطی:
از «ونوانگ (شاه ون)» نگارندهی ایجینگ (~سدهی نه تا یازدهم پیش از میلاد)
«حقیقت درونی». خوکها و ماهیها. خوش اقبالی. گذر کردن از رودخانه بزرگ برای فرد هماهنگ و سودمند است. درستی و محکمی هماهنگ و سودمند است.
تصویر ششخطی:
منسوب به «کنفسیوس» (~سدهی ششم تا پنجم پیش از میلاد)
باد به روی دریاچه: نگارهی «حقیقت درونی». به این ترتیب، انسان برتر بر سر جرم و جنایتها گفتگو میکند تا اعدام و اجرای مجازات را به تعویق بیندازد.
هوآنگ: این ششخطی اصل پاکی(خلوص) و مورد اعتماد بودن را بیان میکند. چینیان باستان این دو را سرچشمهی همهی فضایل اخلاقی میدانستند. پاکی(خلوص) و اعتماد، مردم را به یکدیگر نزدیک میکند – اینها ریشهی هماهنگی و همزیستی با دیگران هستند.
تجربهها و سوالات 61
هنوز گفت و گویی برای شش خطی 61 ثبت نشده
با ثبت تجربه و حتی پرسش خود به بهبود درک دیگران هم کمک کنید
متن اصلی خطوط از «وووانگ» (پسر شاهون) و «دوک ژو» (برادر کوچکتر شاهون)، که پس از درگذشت وی به کتاب افزوده شد
(~سدهی یازدهم پیش از میلاد)
خط اول:
آماده بودن خوشاقبالی میآورد.
اگر نقشههای پنهانی در کار باشد نگران کننده است.
تفسیر خط اول
نیروی حقیقت درونی کاملاً به ثبات و آمادگی درونی بستگی دارد. از این سطح ذهن است که رویکرد درست نسبت به جهان بیرون نشئت میگیرد. اما اگر فردی خود را مجبور به ایجاد روابط پنهانی از نوع خاص کند، این میتواند استقلال درونی او را سلب کند. هرچه اتکای او به حمایت دیگران بیشتر شود، ناراحتی و اضطراب او نسبت به برقرار ماندن این پیوندها بیشتر میشود. این ترتیب، آرامش درونی و نیروی حقیقت درونی از بین میرود.
خط دوم:
درنا از گوشهای پنهان صدا میزند و فرزندش پاسخ میدهد:
پیمانهای ناب دارم.
آن را با تو سهیم میشوم.
تفسیر خط دوم
این خط به تأثیر غیر ارادی ماهیت درونی یک انسان بر خویشاوندان (دارای روحیهی نزدیک) اشاره دارد. درنا نیازی ندارد خود را بر فراز تپهای نشان دهد، او میتواند کاملاً پنهان باشد وقتی دیگران را فرا میخواند؛ با اینحال فرزندش صدای او را میشنود. جایی که روحیهی شادی دارد، جایی است که دوستی میآید تا پیمانهای شراب نوش جان شود. این طنین در انسانها از طریق جاذبهی معنوی بیدار میشود. هرگاه احساسی با صداقت و راستی بیان شود، هرگاه عملی بیان روشن یک دیدگاه باشد، تأثیری رمز آلود و گسترده ایجاد میکند. در ابتدا بر کسانی که پذیرش درونی دارند اثر میکند. اما حلقه بزرگتر و بزرگتر میشود. ریشهی تمام اثرها به ماهیت درونی فرد بستگی دارد: بروز حقیقی و قدرتمند در گفتار و کردار تأثیر عظیمی دارد. اثر آن چیزی نیست جز بازتاب آنچه از قلب فرد میجوشد. هر نیت و انگیزهی تعیین شده تنها امکان ایجاد چنین تأثیری را نابود میکند. کنفسیوس در مورد این خط میگوید: انسان برتر در اتاق خود میماند. اگر واژههای او به خوبی گفته شوند، از فاصلهی هزار کیلومتری و بیشتر با کلام او موافقت میشود. پس در نزدیکان تا چه اندازه بیشتر است! اگر انسان برتر در اتاق خود بماند و کلام او به خوبی گفته نشود، از فاصلهی هزار کیلومتری و بیشتر با کلام او مخالفت میشود. پس در نزدیکان تا چه اندازه بیشتر است! واژهها از خود شخص پیش میرود و تأثیرش را بر مردم میگذارد. کردار پیش دستان ما زاده میشوند و از دور قابل دیده شدن هستند. گفتار و کردار تیر و کمان انسان برتر هستند. همانطور که تیر و کمان حرکت میکنند، باخود افتخار یا سرافکندگی میآورند. از طریق گفتار و کردار انسان برتر آسمان و زمین را حرکت میدهد. پس حالا او نباید محتاط باشد؟
خط سوم:
او رفیقی پیدا میکند.
حالا او بر تبل میکوبد، حالا نمیکوبد.
حالا میگرید، حالا آواز میخواند.
تفسیر خط سوم
اینجا منشأ قدرت فرد درون او نیست بلکه در رابطهاش با دیگران است. مهم نیست آنها چقدر به او نزدیک باشند، اگر مرکزیت او وابسته به آنها باشد، بیگمان میان غم و شادی به این سو و آن سو نوسان میکند. از شادی به آسمان میرود، سپس تا سر حد مرگ اندوهگین میشود – این سرنوشت کسانی است که حال آنها وابسته به کسانی است که عاشق آنها هستند. اینجا ما تنها بیانیهی این قانون را داریم. چه این وضعیت یک بداقبالی به حساب بیاید یا بالاترین حد شادی حاصل از عشق، به تشخیص ذهن شخص مربوطه واگذار میشود.
خط چهارم:
چیزی نمانده ماه کامل شود.
اسبِ دیگرْ بیراهه میرود.
خطایی نیست.
تفسیر خط چهارم
برای تشدید نیروی حقیقت درونی، شخص همواره باید رو به برتر از خود کند، کسی که میتواند از او روشنایی بگیرد، مثل ماه که نور خود را از خورشید میگیرد. به هر حال، این نیاز به حد مشخصی از تواضع دارد، مثل ماهی که هنوز کامل نشده است (و مستقیم در مقابل خورشید قرار نمیگیرد). درست زمانی که ماه کامل شود و مستقیماً مقابل خورشید قرار بگیرد، شروع به افول میکند. همانطور که از یک سو رو در روی منشأ نور باید خضوع و خشوع داشت، به همین شکل باید از سوی دیگر در میان مردم از دسته بندی و فرقه گرایی چشمپوشی کنیم. تنها با دنبال کردن مسیر خود بدون توجه به اطراف و اطرافیان، مثل اسبی که به جفت کنار خود نگاه نمیکند و به مسیر خود ادامه میدهد، فرد میتواند آزادی درونی خود را حفظ کند که به پیشرفت او در مسیر کمک میکند.
خط پنجم:
او حقیقت را یافته است، که (میان دیگران) پیوند ایجاد میکند.
سرزنشی نیست.
تفسیر خط پنجم
این فرمانروایی را توصیف میکند که تمام عناصر را با نیروی شخصیت خود کنار هم نگه داشته است. تنها وقتی قدرت شخصیت برای تأثیر گذاری روی کسانی که به او چشم دوختهاند کافی باشد است که او همانی است که باید باشد. نیروی تلقینی باید از درون فرمانروا بجوشد. او تمام پیروان خود را محکم به هم پیوند خواهد داد و متحد خواهد کرد. بدون وجود این نیروی مرکزی، تمام اتحاد بیرونی فریبی بیش نیست و در زمان حساس فرو میپاشد.
خط ششم:
بانگ خروس به آسمان میرسد.
ادامه دادن بد اقبالی به بار میآورد.
تفسیر خط ششم
خروس وابسته است. در طلوع بانگ سر میدهد. اما نمیتواند پرواز کند. تنها بانگ سر میدهد. فردی ممکن است روی کلمات حساب کند تا ایمان را برانگیزد. این در این لحظه میتواند موفق شود، اما اگر ادامه پیدا کند، عواقب بدی خواهد داشت.
گفتارهای شش خطی 61