شش خطی 38
ناهمگونی
اسامی دیگر:
تقابل، تضاد، ناهمسازی، واگرایی، نماد بیگانگی و تفرقه، بیگانگان، مخالفت، دور شدن از، انحراف، جدایی، ناهمخوانی
واکاوی و توضیح:
فاصله بین شما زیاد است؛ با این حال میتوانید این فاصله را، بدون زیر پا گذاشتن اصول خود، بی اثر یا کم اثر کنید.
انجام کارهای بزرگ بدون همدلی و موافقت ممکن نیست، اما انجام کارهای کوچک و پیشرفت در مسائل جزیی ممکن است.
شاید مهمترین کار در این شرایط حفظ خونسردی و پرهیز از رفتارهای تند و گستاخانه باشد تا فاصله را از این بیشتر نکنیم.
به یاد داشته باشید که در این مورد شما دشمن یکدیگر نیستید؛ فقط دو آدم مختلف، با دیدگاه، خواسته و نیازی متفاوت هستید.
ببینید میتوانید راهی پیدا کنید که در عین حفظ ارزشهای خود، هر دو از این همراهی سود ببرید؟ یا حداقل آسیبی نبینید...
معرفی، سنجش، تصویر و خطوط بر اساس توضیحات ریچارد ویلهلم
معرفی شش خطی
این ششخطی ترکیبی از سهخطی «لی، آتش» در بالا است که به بالا شعله میکشد، و «تویی، دریاچه» در پایین است که به پایین نفوذ میکند. این دو در جهت مخالف یکدیگر حرکت میکنند. علاوه بر این، «لی» دختر دوم و «تویی» جوانترین دختر است و با اینکه در یک خانه زندگی میکنند به مردان متفاوتی تعلق دارند؛ از این رو خواستهی آنها یکسان نیست و رویکردهای متفاوتی دارند.
سنجش ششخطی:
از «ونوانگ (شاه ون)» نگارندهی ایجینگ (~سدهی نه تا یازدهم پیش از میلاد)
«تقابل». خوشبختی در چیزهای کوچک میسر است.
تصویر ششخطی:
منسوب به «کنفسیوس» (~سدهی ششم تا پنجم پیش از میلاد)
آتش در بالا و دریاچه در پایین. نگارهی «تقابل». به این ترتیب انسان برتر در عین معاشرتهایش فردیت خود را حفظ میکند.
تجربهها و سوالات 38
هنوز گفت و گویی برای شش خطی 38 ثبت نشده
با ثبت تجربه و حتی پرسش خود به بهبود درک دیگران هم کمک کنید
متن اصلی خطوط از «وووانگ» (پسر شاهون) و «دوک ژو» (برادر کوچکتر شاهون)، که پس از درگذشت وی به کتاب افزوده شد
(~سدهی یازدهم پیش از میلاد)
خط اول:
پشیمانی پابر جا نمیماند.
اگر اسبتان را از دست دادهاید، به دنبالش ندوید؛
خودش باز خواهد گشت.
هنگام دیدن انسانهای شیطانی، مراقب اشتباهات خود باشید.
تفسیر خط اول
حتی در زمانی که تقابلها چیره میشوند، میتوانید از خطا و اشتباه بپرهیزید و به این شکل، پشیمان نمانید. هنگامی که «تقابل» شروع به آشکار شدن میکند، شما نباید سعی کنید اتحاد را با زور و تلاش حفظ کنید، چون با این کار فقط مخالف خواستهی خود را به دست میآورید، مثل اسبی که وقتی به دنبالش بدوید، دورتر و دورتر میشود. اگر این اسب برای شما باشد، با خیال راحت میتوانید اجازه دهید برود؛ خودش باز خواهد گشت. به همین ترتیب وقتی کسی که به شما تعلق دارد موقتاً به خاطر برخی سوء تفاهمها با شما «بیگانه» شد، اگر مسئله را به خود او واگذار کنید، خودش باز خواهد گشت. از طرف دیگر، وقتی انسانهای شروری که همجنس شما نیستند سعی میکنند به شما نزدیک شوند، احتیاط به خرج دادن کار درستی است؛ این هم به خاطر سوء تفاهم رخ میدهد. اینجا نکتهی مهم پرهیز از اشتباه رفتار کردن است. نباید تلاش کنید که با زور از این افراد فاصله بگیرید؛ این میتواند منجر به گیر افتادنی تمام عیار شود. صرفاً باید آنها را تحمل کنید. آنها هم در آخر خودشان از شما فاصله میگیرند.
خط دوم:
او اربابش را در کوچهای تنگ (کوچهی آشتی کنان) میبیند. سرزنشی متوجه او نیست.
تفسیر خط دوم
سوء تفاهم باعث شده به هیچ وجه نتوانید کسانی که ذاتاً به هم تعلق خاطر دارید را ببینید. در چنین شرایطی، رو در رو شدنی تصادفی در شرایطی غیر رسمی میتواند به حل این مسئله کمک کند؛ البته اگر پیوندی درونی میان شما برقرار باشد. (در گذشته به کوچههای تنگی که دو نفر به سختی میتوانستند از کنار یکدیگر بگذرند، کوچههای آشتی کنان میگفتند.)
خط سوم:
فردی میبیند که گاری عقب عقب میرود،
گاو نر متوقف شده و مو و بینی مرد بریده میشود.
شروع خوبی نیست، ولی پایان خوشی دارد.
تفسیر خط سوم
به نظر میرسد همه چیز علیه شما توطئه کرده است و خودتان را در شرایطی میبینید که راه پیشروی به روی شما بسته شده، به شما توهین میشود و احترام خود را از دست دادهاید. با این همه، نباید اجازه دهید که از مسیر منحرف شوید؛ بر خلاف این «تقابلها»، شما باید به کسانی بپیوندید که میدانید به یکدیگر تعلق دارید. در این اینصورت، برخلاف شروعی بد، مسئله به خیر و خوشی پایان خواهد یافت.
خط چهارم:
به واسطهی تقابل منزوی شده است و در همین زمان، با فردی همفکر آشنا میشود که میتواند با حسن نیت با او همراه شود.
علیرغم خطرهای موجود، سرزنشی متوجه او نمیشود.
تفسیر خط چهارم
وقتی شما در کنار کسانی باشید که به صورت درونی از آنها جدا و در «تقابل» با آنها هستید، منزوی و ایزوله میشوید. اما اگر در چنین شرایطی با کسی آشنا شوید که به صورت بنیادی و تنها به خاطر وجود درونیتان و آنچه از درون هستید با شما مهربان است، میتوانید به همهی خطرهای ناشی از منزوی بودنتان غلبه کنید. شما به خواستهی خود میرسید و بدون خطا باقی میمانید.
خط پنجم:
پشیمانی ناپدید میشود.
همدم او راه را از میان لایههای متراکم باز میکند و به سمت او میرود.
چه اشکالی در این است که او هم به سمتش برود؟
تفسیر خط پنجم
دوستی صادق به سمت شما میآید اما به خاطر احساس بیگانگی و تقابلی که بر این اوضاع حاکم است، در همان ابتدا نمیتوانید او را بشناسید. به هر حال او از میان لایههایی که باعث جدایی شما از او شده عبور میکند و به سمت شما میآید. وقتی چنین دوستی با رفتار خود شخصیت حقیقی خود را برای شما آشکار میکند، این وظیفهی شما است که به سمت او و دیدار او بروید و با او همکاری کنید.
خط ششم:
به واسطهی تقابل و مخالفت منزوی شده است. هر کس همنشینش را مثل خوکی کثیف یا کالسکهی پر از شیاطین میبیند.
اول تیر و کمانش را به سمت آنها میگیرد، اما بعد آن را کنار میگذارد.
او یک راهزن نیست و در زمان مناسب خواستگاری میکند.
همینکه او میرود، باران میبارد؛ در این هنگام است که خوشبختی سرازیر میشود.
تفسیر خط ششم
منزوی شدن شما در این وضعیت به خاطر سوءتفاهم است؛ این انزوا به خاطر شرایط بیرونی به وجود نیامده، بلکه شرایط درونی شما آن را به وجود آورده است. شما بهترین دوستان خود را بد قضاوت میکنید و آنها را کثیف مثل خوکهای ناپاک، یا خطرناک مثل کالسکهای پر از شیاطین میبینید. شما رویکردی تدافعی نسبت به آنها میگیرید. اما آخر سر، به اشتباه خود پی میبرید و کمان خود را به کناری گذاشته و درک میکنید کسی که به شما نزدیک میشود با بهترین نیت و با هدف ایجاد پیوندی صمیمانه به سمت شما میآید. به همین دلیل تنشها برطرف میشوند. این پیوند تنشها را برطرف میکند، درست مثل بارانی که هوای گرفتهی پیش از طوفان را برطرف میکند. به این ترتیب همه چیز خوب پیش میرود و دقیقاً در جایی که «تقابل» و «بیگانگی» به اوج رسید به متضاد خود تبدیل میشود.
گفتارهای شش خطی 38