شش خطی 2
نیروی پذیرنده، زمین (k'un)

اسامی دیگر:

تأثیر پذیری، سرسپردگی، خدمت، خدمتگزاری مسئولانه، پیروی، دریافت کننده، نماد زمین، تسلیم، یین، حامل

متن اصلی و تفسیر ای چینگ - تصویر شش خطی 2 - نیروی پذیرنده، زمین (k'un) از جدول یی چینگ

واکاوی و توضیح:

ریشه‌شناسی و مفهوم کلیدی:

kun به معنی «فرمانبری» و «گسترش» است. این نیرو کامل کننده‌ی نیروی بنیادین آسمان(چیان) است و به واسطه‌ی فرمانبری و پذیرش، بستر لازم برای رسیدن به «گسترش» را فراهم می کند. همانند خاکی که با پذیرش بذر، امکان رشد و شکوفایی آن را فراهم می‌سازد. در واقع، نطفه یا ایدهٔ اولیه توسط «چیان» داده می‌شود، اما توسط «کُن» دریافت شده، پرورش یافته و در جهان مادی متجلی می‌گردد.

کُن در معنای «خاک شخم خورده» نیز هست. این معنا هماهنگ با واژه‌ی «عبد» در قرآن است که در ریشه دقیقاً به معنای «خاک خوب شخم خورده» نیز هست. فرد باید همچون زمینی باشد که خوب شخم خورده است؛ یعنی خالی شده، زیر و رو شده، پرورش یافته و آماده‌ی بذر تازه است. اینگونه می‌تواند بذر آگاهی را به طور کامل دریافت کند و گسترش حقیقی و همه‌جانبه را تجربه نماید، گسترشی که ذهنْ قادر به درک آن نیست.

 مفاهیمی مانند وو-وی یا ذهن مبتدی در شرق و تسلیم بودن، عبودیت و عشق در عرفان اسلامی نیز با این وضعیت هماهنگ هستند.

ساختارشناسی و نمادها:

ساختار این نگاره، زمینِ بر فراز زمینی دیگر است که نماد تمرکز کامل بر اصول پذیرش، تسلیم و خدمتگزاری است.

زمین مانند رحم است و آسمان(چیان) نطفه‌ی این رحم؛ «کُ‌ن» همانند رحمی است که نطفهٔ «آسمان» را در خود جای می‌دهد، از آن محافظت می‌کند و امکان خلق و رشد یک موجود جدید را فراهم می‌سازد.

این رابطه در همه سطوح جاری است و تجلی‌های گوناگونی می‌تواند داشته باشد:

  • آسمان (چیان): اصول، آگاهی ناب، هدایت، طرح اصلی و اولیه.
  • زمین (کُن): فروع، عمل در راستای آگاهی، تمرین، ظرف، مجری.

ویژگی‌های روانی-عملکردی:

فردی که در حالت «کُن» آرمانی قرار دارد، دارای این ویژگی‌ها است:

  • درونی تهی، بیرونی ساکت: ذهن از قضاوت، پیش‌داوری و خواسته خالی است و در عالم بیرون، ساکت، آرام و جاری است.
  • درونی پاک، بیرونی تسلیم: قلب از آلودگی‌ها پاک شده و در عمل، کاملاً مطیع و فرمانبردار است.
  • درونی پذیرا، بیرونی حامی: این ذهن تهی و تسلیم، کاملاً پذیرای همگان است و قدرتمند، فعال و عاشقانه از همه‌چیز پشتیبانی می‌کند

در این حالت—همانند شش‌خطی اول (چیان)—فرد دچار سردرگمی نیست. اما برخلاف «چیان» که فعال و مبتکر است، این عدم سردرگمی در «کُن»، ریشه در خالی بودن از فکر، و مطیع و تسلیم بودنش دارد. این همان ظرفیت بی‌نهایت زمین برای دریافت و پرورش هر بذری است که گسترشی بی‌همتا رقم می‌زند.

تجلی‌های گوناگون:

آشکار شدن این اصل در برخی سطوح زندگی به این صورت است:

  • در فرآیند تربیت: هر فعالیت پرورشی و تربیتی که به منظور پاکسازی و آماده‌سازی فرد برای دریافت آگاهی انجام می‌شود، در قلمرو «زمین» جای دارد. تقلید شاگرد از استاد و انجام فرمانبردارانهٔ تمرینات، نمونهٔ بارز این حالت است. این تمرینات، آمادگی لازم برای دریافت روشنایی را فراهم می‌کنند.
  • در جامعه: زمین نماد سرزمین، مردم و جمعیتی است که در نقش حامی، خدمتگزار و مجری عمل می‌کنند. مانند وزرا یا سربازانی که تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا فرمان یا ایدهٔ رهبر (نماد چاین) را محقق سازند.
  • در درون فرد: این «مردم» یا «جمعیت» درون فرد، همان ساختارها، عادات و ظرفیت‌های روانی او هستند که مسئولیت عملی کردن بینش‌ها و آگاهی‌هایش را بر عهده دارند. «پیاده‌نظام درون»، انجام خالصانه و منظم تمریناتی است که در نهایت به پرورش یافتگی و تحقق منجر می‌شوند.

سیر معنایی:

گرچه آسمان و زمین همراه و مکمل یکدیگر هستند و هرکدام بی‌دیگری ناقص است، اما تنها پس از ورود آگاهی، دریافت هدایت الهی یا دستورات استاد است که فرد می‌تواند تسلیم بودن و گسترش ناشی از آن را تجربه کند. از این رو ما شاهد زمین در فصل دوم هستیم.


معرفی، سنجش، تصویر و خطوط بر اساس توضیحات ریچارد ویلهلم


معرفی شش خطی

این شش‌خطی تنها از خطوط شکسته ساخته شده است. خطوط شکسته برنماینده‌ی تاریکی، فرمان‌بریِ نیروی اصیلِ پذیرشِ یین هستند. ویژگی این شش‌خطی فداکاری است؛ تصویر آن زمین است. این مکمل بی‌نقصی برای خلاق (۱) است-مکمل نه متضاد، چون پذیرنده با خالق مبارزه نمی‌کند بلکه کاملش می‌کند.
این بیانگر طبیعت در مقابل روح و جان، زمین در مقابل آسمان، فضا در مقابل زمان، زنانگی-مادرانه در مقابل مردانگی-پدرانه است. به هر حال در امور انسانی، حقیقت چنین رابطه‌ی تکمیل کننده‌ای تنها در روابط میان مرد و زن نیست، بلکه میان شاهزاده و وزیر و پدر و فرزند نیز هست. البته درون هر فرد نیز این دوگانگی در همزیستی جهان جان و جهان حواس متجلی می‌شوند. اما به بیان دقیق‌تر هیچ دوگانگی حقیقی وجود ندارد، چون یک رابطه‌ی شفاف سلسله مراتبی میان این دو اصل وجود دارد. البته که اصل پذیرنده به اندازه‌ی اصل خالق مهم است، اما ویژگی فداکاری آن است که در رابطه با نیروی خالق وارد عمل می‌شود. چون پذیرنده باید توسط خالق فعال و هدایت شود؛ اینگونه تولید کننده‌ی نیکی‌ها می‌شود. تنها وقتی این جایگاه را ترک کند و بخواهد برابر و در کنار خالق بایستد، به پلیدی تبدیل می‌شود. در اینصورت نتیجه، مخالفت کردن و کشمکش با خالق است که برای هردو پلیدی ایجاد می‌کند.

سنجش شش‌خطی:

از «ون‌وانگ (شاه ون)» نگارنده‌ی ای‌جینگ (~سده‌ی نه تا یازدهم پیش از میلاد)

پذیرنده موفقیت عظیمی به بار می‌نشاند، هماهنگی و سودمندی از طریق استقامت اسبی ماده. اگر انسان برتر چیزی به عهده بگیرد و برای رهبری کردن تلاش کند، منحرف می‌شود؛ اما اگر پیروی کند، راهنمایی خواهد شد. یافتن دوستانی در غرب و جنوب، و رها کردن دوستان در شرق و شمال پسندیده است. استقامت خاموش و بی‌صدا خوش‌اقبالی به بار می‌آورد.
-----
اویی چی‌شو: آفریننده موفق است. درستی مادینه سودمند است. افرادی با پتانسیل رشد، هدف دارند؛ اگر آن‌ها پیش از این به جلو روند، گم خواهند شد. اگر دنباله روی کنند، از مزایای راهنما بهره‌مند می‌شوند(سود حاصل از هدایت شدن را به دست میاورند). همراهان در جنوب غرب یافت می‌شود(جمع). همراهان در شمال شرق از دست می‌روند(تنهایی). استواری و درستی نشانه‌ی روی آوردن خوبی‌هاست.

چهار جنبه‌ی اساسی در نیروی خالق (۱) -نیروی آفریننده، موفقیت، سودمندی(به واسطه‌ی هماهنگی با ذات) از طریق درستی- ویژگی‌های یکسانی در پذیرنده (۲) هستند. اینجا، به هر حال، درستی و محکمی دقیق‌تر معنا شده است: درستی و محکمی مادیان (چهارپایان اهلی ماده).
پذیرنده (۲) به واقعیت زمینی در مقابل پتانسیل روحانی نیروی خالق (۱) اشاره می‌کند. پتانسیلْ واقعی می‌شود و امر روحانی از طریق تعریف مشخص شرایط، پا به عرصه‌ی وجود می‌گذارد.
بنابراین مادیان به درستی و محکمی اضافه شده است. اسب به زمین تعلق دارد و اژدها به آسمان. حرکت خستگی‌ناپذیر آن بر فراز دشت‌ها به عنوان سمبل پهناوری زمین قلمداد شده است. سمبل مادیان به این خاطر انتخاب شده که قدرت و چابکی اسب را با نرمخویی و فداکاری گاو ترکیب می‌کند.
تنها چون طبیعت در هزاران نقشی که دارد، با هزاران تکانه‌ی نیروی خالق (۱) منطبق می‌شود است که می‌تواند آن‌ها را واقعی کند. غنای طبیعت ریشه در نیروی آن در تغذیه‌ی زندگان دارد؛ بزرگی آن ریشه در زیبایی و شکوه بخشیدنش به چیزها دارد. از این رو دارایی زمین، هر چیز زنده است. این نیروی خالق (۱) است که چیزها را خلق می‌کند، اما این پذیرنده (۲) است که آن‌ها را به دنیا می‌آورد. در نتیجه در امور انسانی، چیزی که این شش‌خطی بیان می‌کند عمل کردن مطابق با موقعیت(سازگاری و تبعیت) است.
شخص پرسنده در جایگاه مستقلی نیست، بلکه به عنوان دستیار عمل می‌کند. این یعنی او باید چیزی به دست بیاورد. وظیفه‌ی او نیست که برای رهبری دیگران تلاش کند –که این کار تنها باعث گمراهی او می‌شود- بلکه باید اجازه دهد رهبری شود. اگر او بداند چگونه با داشتن پذیرش با زندگی و سرنوشت روبرو شود، قطعاً راه درست را خواهد یافت. انسان برتر اجازه می‌دهد راهنمایی شود؛ او کورکورانه جلو نمی‌رود، بلکه می‌داند شرایط چه چیزی از او می‌خواهد و سپس از نشانه‌های قضا و قدر پیروی می‌کند.
از آنجا که کاری برای انجام دادن هست، هنگام شروع کار، به محض برنامه‌ریزی دقیق برای ایده‌هایی که قرار است محقق شوند، نیاز به دوستان و کسانی داریم که کمکمان کنند.
زمان کار و کوشش با غرب و جنوب نشان داده شده است، چون غرب و جنوب سمبل جایگاهی است که پذیرنده (۲) برای نیروی خالق (۱) کار می‌کند، همانطور که طبیعت در بهار و تابستان در خدمت نیروی آفریننده است.
اگر در چنین شرایطی تمام نیروی خود را به کار نگیرد، کاری که باید، انجام نخواهد شد. از این رو یافتن دوستان به معنای هدایت شدن است. اما علاوه بر زمانی برای کار و تلاش، زمانی نیز برای برنامه‌ریزی هست که برای آن به تنهایی نیاز داریم.
شرق سمبل جایگاهی است که انسانْ فرمانی از استاد خود میی‌گیرد، و شمال جایگاهی است که او در مورد کاری که انجام داده گزارش می‌دهد.
او در این زمان تنها باید هدفمند و واقع گرا باشد. در این ساعات مقدس او باید بدون همراهان کار کند، تا به این ترتیب پاکی این لحظه را با نفرت‌ها و علاقه‌های گروهی تباه نکند.

تصویر شش‌خطی:

منسوب به «کنفسیوس» (~سده‌ی ششم تا پنجم پیش از میلاد)

ماهیت زمین پذیرشی فداکارانه است.
از این رو انسان برتر بزرگوارانه، جهان بیرون را به دوش می‌کشد.

درست همانطور که تنها یک آسمان داریم، به همین شکل تنها یک زمین هم داریم. در شش‌خطی آسمان یکتایی دو سه‌خطی دلالت بر طول زمان داشت، اما در شش‌خطی زمین این یکسانی دلالت بر قوام و پهناوری زمین دارد که بر اساس آن می‌تواند از تمام موجودات زنده‌ای که روی او حرکت و زندگی می‌کنند حمایت و حفاظت کند. زمین با از خود گذشتگی هر چیز خوب یا بد را بدون استثنا حمل می‌کند. به همین شیوه انسان برتر نیز به شخصیت خود وسعت، پاکی و نیروی پایدار می‌بخشد تا بتواند از مردم و هرچیزی پشتیبانی کرده و با آن‌ها مدارا کند.

گفتارهای شش خطی 2

قرآن-سوره‌ی انعام: پس هر کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را برای پذیرش داشتن و تسلیم بودن وسعت می‌دهد و پذیرا می‌گرداند، و کسی را که بخواهد گمراه کند، سینه‌اش را سخت و تنگ می‌گرداند، گویی به سختی در حال بالا رفتن در آسمان است، اینگونه الله، ناپاکی(که عامل سختی و تلخی است) را بر کسانی که ایمان(بینش درست نسبت به حقایق زندگی) ندارند قرار می‌دهد. (۱۲۵). این شاهراه مستقیم سرور و پادشاه توست.(۱۲۶) ما آیات خود را به خوبی برای گروهی که پند می‌گیرند و متذکر می‌شوند به تفصیل بیان کردیم.﴿۱۲۶﴾ براى آنان نزد سرورشان سراى عافيت است و به [پاداش] آنچه انجام مى‏ دادند او ولی و سرپرست‌شان خواهد بود ﴿۱۲۷﴾

فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ ۚ كَذَٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ (۱۲۵) وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۲۶﴾ لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۷﴾


مولوی:

عشق چون کشتی بود بهر خواص    کم بود آفت بود اغلب خلاص
زیرکی بفروش و حیرانی بخر    زیرکی ظنست و حیرانی نظر


مولوی - دیوان شمس:

خنک آن کس که چو ما شد همه تسلیم و رضا شد / گرو عشق و جنون شد گهر بحر صفا شد
مه و خورشید نظر شد که از او خاک چو زر شد / به کرم بحر گهر شد به روش باد صبا شد
چو شه عشق کشیدش ز همه خلق بریدش / نظر عشق گزیدش همه حاجات روا شد
به سفر چون مه گردون به شب چارده پر شد / به نظرهای الهی به یکی لحظه کجا شد
دل تو کرد چرایی به برون ز آخر قالب / وگر آن نیست به هر شب به چراگاه چرا شد
خنک آنگه که کند حق گنهت طاعت مطلق / خنک آن دم که جنایات عنایات خدا شد
سفر مشکل و دورش بشد و ماند حضورش / ز درون قوت نورش مدد نور سما شد


پی.اف کیس -- کتاب نشان‌ها: من دروازهٔ زندگی هستم، گذرگاهی از دنیای ایده‌هابه دنیای شکل و صورت...اکنون، به عنوان "دالِث(Daleth)" [دروازه]،خود را به درگاهی می‌نمایم که از طریق آن، زندگی، ابدیت و بی‌حد و مرز،به دنیای آفریده‌های زمان‌مند و محدود وارد می‌شود...من رحم ثمر بخشی هستم که از آن، همه موجودات متولد می‌شوند.


منسوب به مولوی: هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر / آرام‌تر از آهو بی‌باک‌ترم از شیرهر لحظه که می‌کوشم در کار کنم تدبیر / رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

تجربه‌ها و سوالات 2

یادمه کسی برای مشورت در مورد ازدواج خواست از ای جینگ کمک بگیره. در واقع از مسائل مالی ازدواج و مطرح ... بیشتر

متن اصلی خطوط از «وو‌وانگ» (پسر شاه‌ون) و «دوک ژو» (برادر کوچک‌تر شاه‌ون)، که پس از درگذشت وی به کتاب افزوده شد
(~سده‌ی یازدهم پیش از میلاد)


خط اول:

اویی چی‌شو: همینکه روی یخ‌ها راه می‌روید، یخ سخت ظاهر می‌شود.

ویلهلم: وقتی زیر پا شبنم یخ‌زده باشد، یخ‌بندان خیلی دور نیست.

 

تفسیر خط اول

دقیقاً همانطور که نیروی روشنایی بخش زندگی می‌دهد، نیروی تاریکی، سایه، مرگ می‌دهد. وقتی در ابتدا یخبندان در پاییز می‌آید، نیروی تاریکی و سرما در آغاز کارش است. بعد از این اخطار اولیه، نشانه‌های مرگْ آهسته آهسته چند برابر می‌شود، تا زمانی که در تبعیت از قوانین تغییر ناپذیر، زمستان خشن با یخ‌های خود می‌رسد.
در زندگی نیز این یکسان است. وقتی نشانه‌های ملموس و نادر زوال آشکار شدند، این نشانه‌ها تا رسیدن انحلالِ کامل افزایش می‌یابد. اما در زندگی با توجه کردن به اولین نشانه‌های زوال و بررسی گاه به گاه آن‌ها، می‌توان احتیاط و پیشگیری کرد.

خط دوم:

اویی چی‌شو: استوار، مستقیم، بزرگ؛ سودی حتمی بدون تمرین.

ویلهلم: مستقیم، مربع، بزرگ. بدون هدف، با اینحال چیزی نیست که هماهنگ و سودمند نباشد.

 

تفسیر خط دوم

نماد آسمان دایره و نماد زمین مربع است. در نتیجه ابتدایی‌ترین شاخص زمین ( پذیرنده ، یین-۲) مربع بودن است. از طرف دیگر، حرکت در خط صاف، در عین بزرگی و عظمت، ابتدایی‌ترین شاخص نیروی خلاق (یانگ-۱) است. اما تمام چیزهای مربعی ریشه در خط صاف دارند و به نوبه‌ی خود چیزهای جامد را تشکیل می‌دهند.
در ریاضی، وقتی در مورد خط، صفحه و جسم صحبت می‌کنیم، می‌بینیم که صفحات مستطیل-مربع از خطوط ایجاد شده‌اند، و مکعب‌های بزرگ از صفحات مستطیل-مربع. نیروی پذیرنده (۲) خود را با ویژگی‌های نیروی خلاق (۱) وفق می‌دهد و آن را مال خود می‌کند.
از این رو مربع از خط صاف ایجاد می‌شود و مکعب از مربع. این با قانون نیروی خلاق (۱) همخوانی دارد؛ چیزی کم یا زیاد نمی‌شود. از این رو نیروی پذیرنده (۲) نیازی به داشتن هدف خاص یا تلاش کردن ندارد؛ با اینحال همه‌چیز همانطور که باید می‌شود.
زندگی همه‌چیز را بدون خطا خلق می‌کند: این صاف و مستقیم بودن است. زندگی آرام و ساکن است: این چهار ضلعی است. زندگی با همه‌ی مخلوقات به یک اندازه مدارا می‌کند: این بزرگی است. از این رو بدون اینکه هدف مشخصی را دنبال کند به آنچه برای همه خوب (درست، حق) است می‌رسد. انسان زمانی به اوج خرد دست می‌یابد که کارهای او به اندازه‌ی کارهای زندگی بدیهی باشد.

خط سوم:

اویی چی‌شو: پنهان کردن زینت‌ها، تأیید درستکاری؛ اگر کسی برای حکومت کار کند، هیچ دستاوردی به دست نمیاورد، اما به نتیجه خواهد رسید.

ویلهلم: خطوط پنهان. فرد توانایی درست و محکم ماندن را دارد. اگر از روی اقبال در خدمت پادشاهی هستید، به دنبال کاری کردن نباشید، اما (چیزها را) به اتمام رسانید.

 

تفسیر خط سوم

اگر فردی از تکبر و خودپسندی خالی باشد می‌تواند توانایی‌های خود را پنهان کند و از آن‌ها در مقابل جلب شدن سریع توجه‌ها به خود محافظت کند؛ اینگونه او می‌تواند بدون مزاحمت بالغ شود. اگر شرایط بخواهد، او می‌تواند وارد زندگی اجتماعی شود، اما این را نیز با محدودیت انجام می‌ٔهد. انسان عاقل با خوشحالی شهرت را برای دیگران می‌گذارد و می‌رود. او به دنبال به دست آوردن اعتبار کارهایی که قبلاً انجام شده نیست، بلکه امیدوار است نیروهای فعال (حال حاضر) را آزاد کند؛ یعنی کارهایش را طوری تمام می‌کند که برای آینده نتیجه‌ای داشته باشد.

خط چهارم:

اویی چی‌شو: بستن کیسه — نه سرزنش، نه ستایش.

ویلهلم: گونی گره خورده. نه گناهی، نه پاداشی.

تفسیر خط چهارم

عنصر تاریکی در زمان حرکت باز و در زمان استراحت بسته است. سختگیرانه‌ترین خاموشی اینجا بیان شده است. دوره‌ی خطرناکی است، چون هر اندازه برجستگی و برتری منجر به دشمنی سخت مخالفان می‌شود اگر آن‌ها را به چالش بکشید یا به خاطر تلاش برای جلب رضایت دیگران برداشت غلطی از شما شود.
از این رو فرد باید خویشتن‌داری خود را حفظ کند و در تنهایی باشد یا حتی وارد زندگی روزمره و هیاهوی آن شود، چون می‌تواند خود را طوری پنهان کند که کسی او را نشناسد.

خط پنجم:

اویی چی‌شو: لباس زرد زیرین، چشم‌اندازی بسیار خوب.

ویلهلم: لباس زرد زیرین، خوش اقبالیِ فوق‌العاده‌ای به بار می‌آورد.

تفسیر خط پنجم

زرد رنگ زمین و رنگ میانه‌روی است؛ زرد سمبل قابل اتکا و اصیل است - لباس زیرین (لباسی که زیر لباس رویی می‌پوشند، نه لباس زیر مثل زیرپوش و ...) به طرز نامحسوسی زینت بخش است – سمبل خویشتن‌داری اشرافی. وقتی از کسی برای انجام کاری برجسته اما در جایگاهی غیر مستقل درخواست می‌شود، موفقیت واقعی به بیشترین حد احتیاط و دقت نظر بستگی دارد. اصالت و پاکی فرد نباید خود را مستقیماً ابراز کنند؛ آن‌ها تنها باید به طور غیر مستقیم و تنها از طریق اثرگذاری از درون ابراز کنند.

خط ششم:

اویی چی‌شو: دو اژدها در میدان می‌جنگند. خونْ زرد تیره است.

ویلهلم: دو اژدها در چمنزار مبارزه می‌کنند. خون آن‌ها مشکی و زرد است.

 

تفسیر خط ششم

در جایگاه بالا عنصر تاریکی باید تسلیم روشنایی شود. اگر بخواهد جایگاهی که برای او نیست را نگه دارد و به جای خدمتگزاری فرمانروایی کند، خشم عنصر قدرتمند (ویژگی یانگ) را به سمت خود می‌کشد. کشمکشی که منجر به سرنگونی، در عین آسیب‌دیدگی هر دو طرف می‌شود.
اژدها، سمبل آسمان، به مبارزه با اژدهای دروغین می‌رود که سمبل تورم و بالا آمدگی عنصر زمین (عنصر تاریکی) است. آبی کبود (نیمه‌ شب) رنگ آسمان است؛ زرد نشانه‌ای است که در این زمینه‌ی غیر طبیعی هر دو نیروی اصیل از آسیب‌دیدگی رنج می‌برند.