ریشهشناسی و مفهوم کلیدی:
kun به معنی «فرمانبری» و «گسترش» است. این نیرو کامل کنندهی نیروی بنیادین آسمان(چیان) است و به واسطهی فرمانبری و پذیرش، بستر لازم برای رسیدن به «گسترش» را فراهم می کند. همانند خاکی که با پذیرش بذر، امکان رشد و شکوفایی آن را فراهم میسازد. در واقع، نطفه یا ایدهٔ اولیه توسط «چیان» داده میشود، اما توسط «کُن» دریافت شده، پرورش یافته و در جهان مادی متجلی میگردد.
کُن در معنای «خاک شخم خورده» نیز هست. این معنا هماهنگ با واژهی «عبد» در قرآن است که در ریشه دقیقاً به معنای «خاک خوب شخم خورده» نیز هست. فرد باید همچون زمینی باشد که خوب شخم خورده است؛ یعنی خالی شده، زیر و رو شده، پرورش یافته و آمادهی بذر تازه است. اینگونه میتواند بذر آگاهی را به طور کامل دریافت کند و گسترش حقیقی و همهجانبه را تجربه نماید، گسترشی که ذهنْ قادر به درک آن نیست.
مفاهیمی مانند وو-وی یا ذهن مبتدی در شرق و تسلیم بودن، عبودیت و عشق در عرفان اسلامی نیز با این وضعیت هماهنگ هستند.
ساختارشناسی و نمادها:
ساختار این نگاره، زمینِ بر فراز زمینی دیگر است که نماد تمرکز کامل بر اصول پذیرش، تسلیم و خدمتگزاری است.
زمین مانند رحم است و آسمان(چیان) نطفهی این رحم؛ «کُن» همانند رحمی است که نطفهٔ «آسمان» را در خود جای میدهد، از آن محافظت میکند و امکان خلق و رشد یک موجود جدید را فراهم میسازد.
این رابطه در همه سطوح جاری است و تجلیهای گوناگونی میتواند داشته باشد:
- آسمان (چیان): اصول، آگاهی ناب، هدایت، طرح اصلی و اولیه.
- زمین (کُن): فروع، عمل در راستای آگاهی، تمرین، ظرف، مجری.
ویژگیهای روانی-عملکردی:
فردی که در حالت «کُن» آرمانی قرار دارد، دارای این ویژگیها است:
- درونی تهی، بیرونی ساکت: ذهن از قضاوت، پیشداوری و خواسته خالی است و در عالم بیرون، ساکت، آرام و جاری است.
- درونی پاک، بیرونی تسلیم: قلب از آلودگیها پاک شده و در عمل، کاملاً مطیع و فرمانبردار است.
- درونی پذیرا، بیرونی حامی: این ذهن تهی و تسلیم، کاملاً پذیرای همگان است و قدرتمند، فعال و عاشقانه از همهچیز پشتیبانی میکند
در این حالت—همانند ششخطی اول (چیان)—فرد دچار سردرگمی نیست. اما برخلاف «چیان» که فعال و مبتکر است، این عدم سردرگمی در «کُن»، ریشه در خالی بودن از فکر، و مطیع و تسلیم بودنش دارد. این همان ظرفیت بینهایت زمین برای دریافت و پرورش هر بذری است که گسترشی بیهمتا رقم میزند.
تجلیهای گوناگون:
آشکار شدن این اصل در برخی سطوح زندگی به این صورت است:
- در فرآیند تربیت: هر فعالیت پرورشی و تربیتی که به منظور پاکسازی و آمادهسازی فرد برای دریافت آگاهی انجام میشود، در قلمرو «زمین» جای دارد. تقلید شاگرد از استاد و انجام فرمانبردارانهٔ تمرینات، نمونهٔ بارز این حالت است. این تمرینات، آمادگی لازم برای دریافت روشنایی را فراهم میکنند.
- در جامعه: زمین نماد سرزمین، مردم و جمعیتی است که در نقش حامی، خدمتگزار و مجری عمل میکنند. مانند وزرا یا سربازانی که تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا فرمان یا ایدهٔ رهبر (نماد چاین) را محقق سازند.
- در درون فرد: این «مردم» یا «جمعیت» درون فرد، همان ساختارها، عادات و ظرفیتهای روانی او هستند که مسئولیت عملی کردن بینشها و آگاهیهایش را بر عهده دارند. «پیادهنظام درون»، انجام خالصانه و منظم تمریناتی است که در نهایت به پرورش یافتگی و تحقق منجر میشوند.
سیر معنایی:
گرچه آسمان و زمین همراه و مکمل یکدیگر هستند و هرکدام بیدیگری ناقص است، اما تنها پس از ورود آگاهی، دریافت هدایت الهی یا دستورات استاد است که فرد میتواند تسلیم بودن و گسترش ناشی از آن را تجربه کند. از این رو ما شاهد زمین در فصل دوم هستیم.
گفتارهای شش خطی 2