متن اصلی و تفسیر کتاب ای جینگ

‌شش خطی 47: فرسودگی و ستم

اسامی دیگر شش خطی 47:

دشمنی، نماد سرکوب و محدودیت، خستگی مفرط، چیرگی عنصر فرودست، فشار و باز داشته شدن، بلاتکلیفی، گره‌خورده، سختی، افسردگی، محدودیت خسته‌کننده، خشک شده

متن اصلی و تفسیر ای چینگ - تصویر شش خطی 47 - فرسودگی و ستم از جدول یی چینگ

شش خطی 47

فرسودگی و ستم

چکیده:

شما با مخالفان خود احاطه شده‌اید و رفتارهای آن‌ها شما را کاملاً خسته و فرسوده کرده‌ است. با اینحال، می‌توانید از این شرایط برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید.
این به روحیه و حال درونی شما بر می‌گردد. کسی که از درون ضعیف باشد، زیر بار چنین اوضاعی کمر خم می‌کند و فرسوده می‌شود. اما برای فردی که از درون قدرتمند است، این فشارها در او نیرویی تولید می‌کند که در آینده باعث خوش‌بختی و موفقیت‌های او می‌شود.
در این شرایط حرف زدن و بحث کردن تنها اوضاع را خراب‌تر می‌کند و فقط انرژی ارزشمند شما را بیش از پیش تلف می‌کند. به نیروی درونی خود تکیه کنید و به دنبال تأثیر گذاشتن بر دیگران یا کمک گرفتن از آن‌ها نباشید.
وقتی صادقانه شرایط را همینطور که هست بپذیرید و به دنبال تأثیرگذاری و تغییر آن نباشید، از هر قضا و قدری، هر چند هم سخت و خسته کننده، برتر هستید.

معرفی شش خطی

دریاچه بالا است و آب پایین؛ دریاچه خالی و خشک شده است (که نشان از فرسودگی دارد).
معرفی «فرسودگی» به شیوه‌ای دیگر:
در بالا، خط تاریک دو خط روشن را نگه داشته است؛ در پایین، خطی روشن با دو خط تیره احاطه شده است. سه خطی بالایی به اصل تاریکی و پایینی به اصل روشنی تعلق دارد. اینگونه انسان‌های برتر توسط انسان‌های پست مورد ستم قرار می‌گیرند و در بند آن‌ها هستند.

سنجش شش‌خطی:

ستمگری، موفقیت.
درستی و محکمی. (در نتیجه) انسان بزرگ خوش‌اقبالی به ارمغان می‌آورد.
خطایی در کار نیست.
وقتی فرد حرفی برای گفتن دارد، حرف‌هایش را باور نمی‌کنند.

دوران سختی‌ها و مشکلات معکوس دوران موفقیت است، اما چنین شرایطی، اگر برای انسان درستی اتفاق بیفتد می‌تواند منجر به موفقیت شود.
وقتی انسانی قوی با دشمنی روبرو شود، بی‌توجه به همه‌ی خطراتی که با آن روبرو است، سر حال باقی می‌ماند. «این سرحالی و حال خوب او منشأ موفقیت‌های آینده‌ی او است»؛ ثبات و پایداری از سرنوشت هم قدرتمندتر است. کسی که روحیه‌اش را می‌بازد در دوران «فرسودگی» و «ستمگری» موفقیتی به دست نخواهد آورد. اما اگر دشمنی‌ها او را خم کند، نیرویی در او تولید می‌شود که به مرور زمان خود را نشان می‌دهد. هیچ انسان ضعیف و پستی قادر به انجام چنین کاری نیست. تنها انسان بزرگ است که خوش‌اقبالی به بار می‌آورد و بی‌گناه باقی می‌ماند.
این حقیقت دارد که در این دوره قادر به تأثیر گذاشتن بر بیرون از خود نیست، چون سخنانش تأثیری ندارند. از این رو در دوران «دشمنی» خیلی مهم است که از درون قدرتمند بمانید و سخن گفتن را رها کنید.

تصویر شش‌خطی:

آبی در دریاچه نیست:
نگاره‌ی «فرسودگی».
به این ترتیب انسان برتر زندگی‌ خود را به خطر می‌اندازد تا خواسته‌اش را دنبال کند.

به این ترتیب انسان برتر زندگی‌ خود را به خطر می‌اندازد تا خواسته‌اش را دنبال کند.
وقتی آب از زیر خارج شده است، دریاچه باید خشک و «خالی از انرژی» شده باشد. این تقدیر (چنین شرایطی) است. این سمبل سرنوشتی ستیزه خو و نامطلوب در زندگی انسان است. در چنین دورانی جز تن دادن به این سرنوشت و صادق ماندن با خود کاری از دست کسی بر نمی‌آید. این شرایط عمیق‌ترین جنبه‌ی وجود او را درگیر می‌کند، چون صادق بودن و وفادار ماندن به خود از هر قضا و قَدَری برتر است.

گفتارها و نقل قول‌های مرتبط با شش خطی:

گفتاری ثبت نشده - در حال جمع آوری و آماده سازی


تجربه‌ها، نظرات یا سوالات شش خطی 47

ثبت پرسش یا تجربه
با ورود یا ایجاد حساب کاربری می‌توانید نظرات خود را ویرایش یا حذف کنید و آسان‌تر به پاسخ‌های سایر کاربران به نظر خود دسترسی داشته باشید.
هنوز گفت و گویی برای شش خطی 47 ثبت نشده
با ثبت تجربه و حتی پرسش خود به بهبود درک دیگران هم کمک کنید

خط اول:

فرد مظلومانه به زیر درخت خشکی نشسته و خیره به منظره‌ای غم‌انگیز می‌نگرد.
او برای سه سال چیزی نمی‌بیند.

تفسیر خط اول

وقتی کسی گرفتار سختی‌های زندگی می‌شود، مهم‌تر از همه این است که قوی بماند و از درون بر مشکلات غلبه کند. اگر ضعیف باشد مشکلات کمر او را خم می‌کنند. به جای اینکه در مسیرش ادامه دهد، زیر درخت خشکی می‌نشیند، زانوی غم بغل می‌کند و بیشتر و بیشتر دچار افسردگی و نخوت می‌شود. این باعث می‌شود اوضاع بدتر و ناامید کننده‌تر شود.
چنین رویکردی از این توهم ناشی می‌شود که او فکر می‌کند تحت هر شرایطی باید بر مسائل بیرونی غلبه کند.

خط دوم:

فرد هنگام خوردن و نوشیدن تحت فشار است.
در همین موقع مردی با زانوبندهای قرمز می‌رسد.
قربانی دادن فرد را پیش می‌برد.
اعلام آمادگی کردن بدبختی آفرین است.
سرزنشی در کار نیست.

تفسیر خط دوم

این خط در مورد فشار درونی است. در بیرون همه چیز خوب است، فرد مشغول خوردن و نوشیدن است. اما او از روزمرگی «خسته و فرسوده» شده است و راهی برای خلاص شدن از این وضعیت نمی‌بیند. اینجاست که از جایگاه رفیعی کمک سر می‌رسد. شاهزاده‌ای -در چین باستان شاهزادگان زانوبندهای قرمز به پا می‌کردند- در جستجوی یاران توانمند است. اما همچنان موانعی هست که باید از سر راه برداشته شوند. از این رو مهم است که با کارهایی مثل نذر کردن، صدقه دادن و ابراز نیاز به درگاه الهی با این موانع روبرو شد (توکل، توسل و نذر و نیاز به نیروی برتری که منشأ وجود ماست).
بدون آمادگی به جلو پیش رفتن فاجعه‌ آمیز است، گرچه کار خطایی نیست. این وضعیت ناخوشایندی است که با استفاده از نیروی صبر باید بر آن غلبه کرد.

خط سوم:

او خودش انتخاب می‌کند که با سنگ تحت فشار قرار گیرد و بر خار و تیغ تکیه کند.
او وارد خانه‌اش می‌شود و همسرش را نمی‌بیند.
بد اقبالی.

تفسیر خط سوم

این کسی را نشان می‌دهد که در زمان سختی‌ها و مشکلات بی‌قرار و بلاتکلیف است. اول می‌خواهد به جلو حرکت کند، اما با موانعی روبرو می‌شود که حقیقتاً وقتی بی مهابا با آن‌ها برخورد شود ناخوشایند و متخاصم می‌شوند. او سرش را به دیوار می‌کوبد و حس می‌کند دیوار دارد به او ستم می‌کند. بعد به چیزهایی تکیه می‌کند که مناسب این کار نیستند و فقط برای او خطرساز می‌شوند. پس از اتفاقات با تردید عقب‌ گرد می‌کند و به خانه پناه می‌برد و متوجه می‌شود که همسرش در خانه نیست و با ناامیدی دیگری روبرو می‌شود.
کنفسیوس درباره‌ی این خط می‌گوید:
اگر چیزی کسی را تحت فشار قرار دهد که قرار نبوده چنین کند، قطعاً بی‌آبرو می‌شود. اگر او بر چیزی تکیه کند که قابل تکیه کردن نیست، قطعاً زندگی‌اش در خطر است. برای کسی که دچار بی‌آبرویی شده و در خطر است، زمان مرگ نزدیک می‌شود؛ دیگر چگونه می‌تواند همسرش را ببیند؟

خط چهارم:

او بسیار آرام می‌آید، راهش با ارابه‌ای طلایی بسته شده است.
سرافکندگی ، اما به هدف می‌رسید.

تفسیر خط چهارم

فردی بسیار ثروتمند نیاز مردم قشرهای ضعیف جامعه را می‌بیند و خیلی دوست دارد کمکی بکند. اما به جای انجام اقدامات سریع و نیرومند در جایی که لازم است مردد و حسابگرانه شروع به عمل می‌کند. سپس با موانع روبرو می‌شود. آشنایان قدرتمند و ثروتمند او را به حلقه‌ی خود می‌کشانند؛ او باید مثل آن‌ها رفتار کند و نمی‌تواند از آن‌ها جدا شود. از این رو بسیار خجالت زده می‌شود. اما مشکل موقتی است. نیروی اصیل ذات او خطایی که مرتکب شده را جبران می‌کند و به هدفش می‌رسد.

خط پنجم:

بینی و پایش بریده شده است.
ستم به دست مردی با زانو بند بنفش.
خوشی به نرمی می‌آید.
پیشکش کردن و ساقی شدن فرد را به پیش می‌برد.

تفسیر خط پنجم

شخصی که قلباً خوبی همه را می‌خواهد از بالا و پایین مورد ستم قرار می‌گیرد (این معنی بریده شدن بینی و پا است). او از کسانی که وظیفه‌ی یاری رساندن به او را دارند (وزیرانی با زانو بندهای بنفش) کمکی دریافت نمی‌کند. اما آهسته آهسته چیزها رو به بهبودی می‌روند.
تا آن زمان، او باید به خدا روی آورد (ایمان خود را حفظ کند)، آرامش درونی استواری داشته باشد و برای خوبی حال همه دعا کند و قربانی بدهد(صدقه، نذر و بخشش به هر نوعی می‌تواند مفید باشد و گشایش ایجاد کند).

خط ششم:

شاخه‌های انگور او را تحت فشار قرار داده‌اند.
او نامطئن حرکت می‌کند و می‌گوید: "حرکت باعث پشیمانی می‌شود"
اگر او در قبال این احساس پشیمانی کند و از نو شروع کند، خوش اقبالی (به او) روی می‌آورد.

تفسیر خط ششم

شخصی در این وضعیت با بندهایی تحت فشار قرار گرفته که به راحتی می‌توانند بریده شوند. این وضعیت نابسامان به پایان خود رسیده است. اما او همچنان مردد است؛ او همچنان تحت تأثیر وضعیت قبلی است و می‌ترسد حرکتی کند که باعث پشیمانی او شود. اما به محض اینکه به اوضاع مسلط می‌شود، این حالت ذهنی تغییر می‌کند و تصمیم قاطعانه‌ای می‌گیرد و بر فشارها مسلط می‌شود.