متن اصلی و تفسیر کتاب ای جینگ

‌شش خطی 4: بی‌تجربگی

اسامی دیگر شش خطی 4:

حماقت جوانی، نپختگی، تازه‌کار، کنجکاو، آموختن، نابالغی، رشد تربیت نشده، جوانی، کسب تجربه، ناآگاهی جوانانه، پوشاندن، حماقت، تاریکی

متن اصلی و تفسیر ای چینگ - تصویر شش خطی 4 - بی‌تجربگی از جدول یی چینگ

شش خطی 4

بی‌تجربگی

چکیده:

عموماً به وضعیتی اشاره می‌کند که در آن بی‌تجربه، نپخته و نادان هستید و چیزهای زیادی است که باید یاد بگیرید، از این رو با موفقیت همراه است.
علاوه بر این، شش‌خطی به چرخه‌ی شاگرد و استاد، تبادل دانش میان استاد و شاگرد و رفتار صحیح هر یک می‌پردازد.
چه شما استاد باشید یا شاگرد، اکنون زمان همراهی در مسیری مشترک است.
برای شاگرد، ندانستن چیز بدی نیست؛ باید به نادانی خود آگاه شویم تا مشتاق و جویای دانستن شویم.
این شوق، تؤام با تواضع، پذیرش و ادب، اخلاق لازم برای داشتن ارتباط درست با استاد را در ما ایجاد می‌کند.
از این رو برای استاد ضروری است که منتظر درخواست شاگرد بماند تا شاگرد آماده‌ی استاد شود و رابطه‌ی استادی و شاگردی در زمان و مکان مناسب شکل بگیرد.
پاسخ استاد باید روشن و دقیق باشد تا تردیدهای شاگرد را محو کند و باعث استواری هر چه بیشتر شاگرد شود.
شاگرد نیز باید بداند اگر شک و تردید و پرسش‌های تکراری و نامربوط ادامه پیدا کند استاد آزرده می‌شود و دیگر پاسخ او را نمی‌دهد.

آب هر چاله و گودالی را سر راه خود پر می‌کند، اندک اندک پیش می‌رود و از کنار چیزی بی‌تفاوت عبور نمی‌کند؛ شاگرد نیز چنین باید باشد.
او باید بداندْ استادْ همان شاگردی است که در این مسیر بیشتر پیش رفته و خودِ او نیزْ استادی در ادامه‌ی این مسیر است.

همچنین، با توجه به سنجش شش خطی، گاهی می‌خواهد نشان دهد نباید این سوال را بپرسیم و این سوالی تکراری و بی جا است.

معرفی شش خطی

این شش‌خطی ما را یاد جوانی خام یا شاگردی تازه وارد (نادانی ناشی از بی‌تجربگی) می‌اندازد و راه غلبه بر آن را نشان می‌دهد.
آب چیزی است که لزوماً جاری است و هنگامی که در بهار جریان میابد، در ابتدا نمی‌داند به کجا خواهد رفت. اما پایداری او در مسیر و پر کردن هر چاله و عبور از هر مانع، او را در مسیرش به سمت دریا موفق می‌کند.

سنجش شش‌خطی:

ناپختگی جوانی موفقیت با خود دارد.
این من نیستم که به دنبال جوان خام می‌گردم.
(جوانِ) نادان است که به دنبال من می‌گردد.
در اولین پنهان‌بین او را مطلع کردم.
اگر او دو یا سه بار پرسش کند، این اصرار بیش از حد است.
اگر او بیش از حد مُصِر باشد، من به او هیچ اطلاعاتی نمی‌دهم.
درستی و محکمی هماهنگ و سودمند است.


ندانستن در جوانی بد نیست و باعث ‌می‌شود استادی باتجربه پیدا کنید که البته باید شیوه‌ی درست برخورد با استاد را رعایت کنید.
کسی که می‌داند نمی‌داند، به جستن استاد و دانستن می‌رود و آن را می‌یابد.
بدون تواضع و علاقه نمی‌توانید پذیرش کافی برای پیدا کردن استاد داشته باشید؛ تواضع و علاقه‌ای که ادب و احترام لازم را در شما ایجاد می‌کند.
این علت انتظار استاد است و باید صبر کند تا شاگرد از او بخواهد، به جای اینکه خود او پیش قدم شود. تنها اینگونه ساختار درست استاد و شاگردی در زمان و مکان مناسب شکل می‌گیرد.
پاسخ استاد باید روشن و دقیق باشد، طوری که از یک پنهان‌دان انتظار می‌رود. اینگونه پاسخ‌های استاد فرد را استوار می‌کند، تردیدهای او را از میان می‌برد و پایه‌ی تصمیم‌گیری‌های او قرار می‌گیرد.
اگر شک و تردید و پرسش‌های نامربوط ادامه پیدا کند، استاد آزرده می‌شود و پرسش‌هایی که برخاسته از شک هستند را پاسخ نمی‌دهد.
داشتن درستی و محکمی‌ تزلزل ناپذیر و یادگیری تدریجی و کامل نکات، موفقیتی واقعی را تضمین می‌کند.
این شش‌خطی تنها برای یک شاگرد نیست و رفتار مناسب استاد را هم نشان می‌دهد.

تصویر شش‌خطی:

چشمه‌ای در پای کوه شروع به جوشیدن می‌کند:
نگاره‌ی جوان (بی‌تجربه).
به این ترتیب، انسان برتر در هر کاری که می‌کند شخصیتش را پرورش می‌دهد.

یک چشمه موفقیتش را مدیون جاری شدن و پرهیز از رکود، به واسطه‌ی پر کردن هر چاله‌ای در طول مسیرش است.
به همین طریق برای رشد شخصیت خود مثل آب از چیزی بی‌تفاوت عبور نکنید و اندک‌اندک و استوار، همه‌ی جاهای خالی را پر کنید و به پیش روید.

گفتارها و نقل قول‌های مرتبط با شش خطی:

فرزانه نامهربان و بی‌پروا است: او همه را چون پیکره‌‌ی سگ‌های کاهی(ساخته شده برای مراسم که پس از استفاده دور انداخته می‌شوند) می‌بیند. (می‌تواند اشاره به یکسان دیدن همه، بی‌توجهی به خوشایند دیگران، و بی توجهی به فانی در مقابل باقی باشد.)
لائودزو - دفتر ۵ دائو ده جینگ

هر کجا دردی دوا آنجا رود / هر کجا فقری نوا آنجا رود
هر کجا مشکل جواب آنجا رود / هر کجا کشتیست آب آنجا رود
آب کم جو تشنگی آور بدست / تا بجوشد آب از بالا و پست
--
مستمع چون تشنه و جوینده شد / واعظ ار مرده بود گوینده شد
مستمع چون تازه آمد بی‌ملال / صدزبان گردد به گفتن گنگ و لال
--
هرکه در ره بی قلاووزی رود / هـر دو روز راه صدساله شـود
هرکه تازد سوی کعبه بی دلیل / همچو این سرگشتگان گردد ذلیل
هر که گیرد پیشه‌ای بی اوسـتا / ریشخنـدی شـد به شـهر و روسـتا
مولوی - مثنوی معنوی


تجربه‌ها، نظرات یا سوالات شش خطی 4

ثبت پرسش یا تجربه
با ورود یا ایجاد حساب کاربری می‌توانید نظرات خود را ویرایش یا حذف کنید و آسان‌تر به پاسخ‌های سایر کاربران دسترسی داشته باشید.
0 0
چقدر جالب بود من سوالم در رابطه با موفقیت در یک زمینه کاری و تحصیلی بود و دقیقا بهم گفت ک موفق میشی ... بیشتر

خط اول:

برای رشد دادن نادان پیاده‌سازی نظم و مقررات هماهنگ و سودمند است.
غل و زنجیر باید حذف شود.
ادامه دادن به این شیوه سرافکندگی به بار می‌آورد.

تفسیر خط اول

قانون آغاز آموزش است. جوان در بی‌تجربگی خود تمایل به بی‌ملاحظگی و بازیگوشی دارد. جدی بودن زندگی باید به او نشان داده شود. مقدار مشخصی به خود آمدن با به کارگیری قوانین محدود کننده چیز خوبی است. کسی که با بازیگوشی زندگی خود را به سر می‌برد هیچوقت به چیزی نمی‌رسد. به هر حال، مقررات نباید با تبدیل شدن به مشق و تکلیف به زوال و انحطاط برود. ادامه دادن به چنین شیوه‌ای تأثیر تحقیر آمیزی بر استاد می‌گذارد و قدرتش را می‌گیرد.

خط دوم:

با مهربانی (شکیبایی) مدارا کردن با نادان خوش‌اقبالی به بار می‌آورد.
دانستن شیوه‌ی درست رفتار کردن با زنان خوش‌اقبالی به بار می‌آورد.
پسر توانایی به عهده گرفتن مسئولیت خانه را دارد.

تفسیر خط دوم

این خطوط مردی را به تصویر می‌کشد که قدرت بیرونی ندارد، اما قدرت ذهنی کافی برای تحمل بار مسئولیت‌هایش را دارد. او برتری درونی و قدرتی دارد که این توانایی را به او می‌دهد تا با مهربانی و نرمی، کاستی‌های ناشی از بی‌تجربگی و حماقت‌ را تحمل کند. این رویکردی است که باید نسبت به زنان به عنوان جنسیت ضعیف‌تر اتخاذ شود. فرد باید آن‌ها را درک کند و با روحیه‌ی جوانمردی و ملاحظه آن‌ها را به رسمیت بشناسد. تنها ترکیب این قدرت درونی با خویشتن‌داری بیرونی است که فرد را قادر می‌سازد تا مسئولیت هدایت یک جامعه‌ی بزرگ‌تر را به عهده بگیرد.

خط سوم:

دوشیزه‌ای (به همسری) نگیرید که وقتی مردی قوی (ثروتمند یا قدرتمند) دید از خود بی‌خود می‌شود.
چیزی هماهنگ و سودمند نیست.

تفسیر خط سوم

یک آدم ضعیف یا (جوانِ) نادان که به دنبال پیشرفت است، وقتی مثل یک برده از شخصیتی قوی پیروی می‌کند، فردیت خود را از دست می‌دهد. مثل دختری که وقتی مردی قوی می‌بیند سخت تلاش می‌کند توجه او را جلب کند. چنین رفتار دون مایه‌ای برای شاگرد یا استاد مناسب نیست. یک دختر هم باید تا زمانی که از او خواستگاری کنند صبر کند. نباید اینچنین دل‌باخت و پیشنهاد داد، و نه چنین پیشنهاداتی را پذیرفت.

خط چهارم:

گیر افتادن (جوانِ) نادان‌ سرافکندگی به بار می‌آورد.

تفسیر خط چهارم

برای (جوانِ) نادان بسیار ناامید کننده است که به خیالات واهی دل خوش کند. چنین تخیلاتی هر چه بیشتر شوند، سرافکندگی بیشتری در پی خواهند داشت. وقتی استادی با چنین شاگردی روبرو می‌شود، راهی جز رها کردن جوان خام به حال خودش برای مدتی ندارد. گاهی این تنها راه است.

خط پنجم:

بی‌تجربگی بچه‌گانه خوش‌اقبالی به بار می‌آورد.

تفسیر خط پنجم

کسی که بی‌ادعا و کودکانه به دنبال یادگیری باشد قطعاً در راه درست است؛ زیرا به کسی که متکبر نیست و خود را تابع استاد خود کرده قطعاً کمک خواهد شد.

خط ششم:

تجاوز از حدود (خشونت و زیاده‌روی) در تنبیه (جوانِ) نادان‌ هماهنگ و سودمند نیست.
تنها چیز هماهنگ و سودمند پیشگیری از تجاوزها است.

تفسیر خط ششم

بعضی مواقع تنبیه برای جوان نادانِ اصلاح ناپذیر لازم است. اما تنبیه ابزاری برای متعادل کردن زیاده‌روی‌های نامعقول است و نباید با خشم به کار گرفته شود. همچنین تنبیه باید برای بازگردانی نظم به امور استفاده شود و هرگز پایان کار نیست. این برای مسائل سازمانی یا حکومتی هم صادق است و تنبیه و مجازات، تنها ابزاری بازدارنده برای بازگردانی امنیت و آرامش است.