شش خطی 54
زیردست شدن-هوو
اسامی دیگر:
دوشیزهای که ازدواج میکند، ازدواجی بیعشق، هوو شدن، صیغه، احساسات تند، ازدواجی نادرست، اقدام یکجانبه، پیشروی ناشایست، به ازدواج دادن دختری جوان، زن دوم، تبدیل دختری به زن
واکاوی و توضیح:
بهتر است تلاشی برای خلاص شدن خود به این شیوه نکنید؛ چون هر اقدامی از این دست میتواند کاملاً به ضرر شما تمام شود.
این راه نجاتی که برای خود میبینید آخر و عاقبت خوبی ندارد.
به عاقبت این مسیر که نگاه کنید میبینید برای رسیدن به یک التیام موقتی، به آیندهی خود چوب حراج میزنید.
با نگاهی به سرانجام روابط و مسائلی که درگیرش هستید میفهمید بهتر است خود را درگیر روابط نزدیک بیهوده و پیچیدگیهای آن نکنید.
چون بود و نبود شما برای طرف مقابل فرق چندانی نمیکند، پس حد خود را بدانید...به جایگاهی که دارید راضی باشید و با حال خوب به انجام کارهای معمول و تعریف شدهی خود بپردازید.
معرفی، سنجش، تصویر و خطوط بر اساس توضیحات ریچارد ویلهلم
معرفی شش خطی
بالا سهخطی چن، بزرگترین پسر، و پایین سهخطی تویی، کوچکترین دختر را داریم. این تصویر ورود دختر به خانهی شوهر است. در کل، چهار ششخطی به رابطهی میان زن و شوهر میپردازد. ششخطی ۳۱ «جذب شدن»، جذابیتی که دو زوج جوان نسبت به یکدیگر دارند را بیان میکند؛ ششخطی ۳۲ «تاب آوردن»، روابط دائمی حاصل از یک ازدواج (در خانواده) را به تصویر میکشد؛ ششخطی ۵۳ «پیشرفت تدریجی»، به ترتیب دادن یک ازدواج مناسب میپردازد؛ در آخر، کویی می، «دوشیزهای که ازدواج میکند»، دختر جوانی را نشان میدهد که تحت هدایت مرد بزرگتری قرار گرفته که با او ازدواج کرده است.
سنجش ششخطی:
از «ونوانگ (شاه ون)» نگارندهی ایجینگ (~سدهی نه تا یازدهم پیش از میلاد)
«دوشیزهای که ازدواج میکند». به عهده گرفتن بداقبالی به بار میآورد. چیزی نیست که هماهنگ و سودمند باشد.
تصویر ششخطی:
منسوب به «کنفسیوس» (~سدهی ششم تا پنجم پیش از میلاد)
رعد و برق بر فراز دریاچه: نگارهی «دوشیزهای که ازدواج میکند». به این ترتیب انسان برتر فانی بودن (گذرا بودن همهچیز) را در نور پایان بیپایان درک میکند.
--
در پس هر گـریه آخر خنده ایست // مـرد آخربین مبارک بنده ایست
--
هـرکه اول بین بود اعمی بود // هـرکه آخر بین چه با معنی بود
چشـم آخربین تواند دید راست // چشم اول بین غرور است و خطاست
هـرکه آخربین تر او مسعودتر // هـر که اول بین تر او مطرودتر
هـرکه اول بنگرد پایان کار // انـدر آخر او نگردد شرمسار
حکم چون بر عاقبت اندیشی است // پادشـاهی بنده درویشــی است
مولوی - مثنوی معنوی
هوآنگ: گفته میشود که نظام ازدواج در زمان امپراتور زرد، هوانگدی (قرن بیست و هفتم پیش از میلاد) پدید آمد. او ۹ همسر داشت و ۸ نفر از آنها را همسر اولش انتخاب کرده بود. در دوران سلسلهی جو، این سیستم همچنان رایج بود. وقتی خواهر بزرگتر ازدواج میکرد، معمولاً خواهر کوچکتر نیز به عنوان همسر دوم به ازدواج در میآمد. گاهی بیش از یک خواهر کوچکتر وارد ازدواج میشد. این ششخطی به ازدواج خواهر کوچکتر به عنوان همسر دوم اشاره دارد. نقش همسر دوم، در واقع نقش صیغه بود و او قدرت اصلی در خانه را نداشت. همسر دوم باید کاملاً مطیع همسر اول میبود، وگرنه درگیری قدرت در خانواده رخ میداد. این وضعیت همیشه خوشایند نبود. در ادبیات چینی، صیغه نمادی از مقامی با اهمیت ثانویه یا فردی مغضوب و بیقدرت است، کسی که مجبور است از دستورات مافوق خود اطاعت کند، حتی اگر برخلاف میلش باشد.
تجربهها و سوالات 54
متن اصلی خطوط از «وووانگ» (پسر شاهون) و «دوک ژو» (برادر کوچکتر شاهون)، که پس از درگذشت وی به کتاب افزوده شد
(~سدهی یازدهم پیش از میلاد)
خط اول:
دوشیزهای که به صورت صیغهای ازدواج میکند.
مرد تنبلی که توانایی قدم برداشتن دارد.
به عهده گرفتن چیزی خوش اقبالی در پی دارد.
تفسیر خط اول
شاهدخت در چین باستان از مرتبهی مشخصی میان زنان دربار برخوردار است که تابع ملکه است، مثل (مرتبهی) خواهر کوچکتر نسبت به خواهر بزرگتر. معمولاً آنها از خانوادهی خود ملکه هستند، که خود او آنها را به شوهرشان معرفی کرده است. این یعنی وقتی دختری با اجازهی زن اول وارد خانوادهای میشود، به رتبهی زن اول نمیرسد و به صورت متواضعانهای در پس زمینه میماند. به هر حال، اگر او این را درک کند که چگونه خود را با روند چیزها هماهنگ کند، جایگاه او کاملاً رضایت بخش خواهد بود و در زیر سایهی عشق شوهری که پدر فرزندان او است احساس سرپناه داشتن میکند. معنای یکسانی در روابط میان مقامات نیز از آن برداشت میشود. فردی ممکن است از رابطهی شخصی با یک شاهزاده لذت ببرد و مورد اعتماد او واقع شود. در بیرون این فرد باید با درایتِ خودْ در پشت وزرای سطح بالاتر باقی بماند، اما، گرچه سطحی که دارد او را (از انجام بسیاری از کارها) باز داشته است، طوری که انگار فلج شده است، با این حال او میتواند به واسطهی طبع مهربانی که دارد دستاوردهایی داشته باشد.
خط دوم:
مردی یک چشم که میتواند ببیند.
استواریِ مرد تنها هماهنگ و سودمند است.
تفسیر خط دوم
اینجا وضعیت مربوط به دختری است که از ازدواجش نا امید شده است. مرد و زن موظف هستند که مانند دو چشم با یکدیگر کار کنند. اینجا دختر تنها گذاشته شده است؛ مردی که او خود انتخاب کرده بیوفا شده یا مرده است. اما او نور وفاداری درونی خود را از دست نداده. گرچه چشم دیگر از دست رفته، او در تنهایی نیز وفاداری خود را حفظ میکند.
خط سوم:
شش در جایگاه سوم یعنی:
دوشیزهای که به عنوان کنیز ازدواج میکند.
او به صورت صیغهای ازدواج میکند.
تفسیر خط سوم
دختری که جایگاه پایینی دارد و شوهری پیدا نمیکند، در مواردی میتواند به عنوان صیغه (با کسی ازدواج کند و) سرپناهی داشته باشد. این وضعیتی را به تصویر میکشد که فرد بسیار مشتاق خوشیهایی است که به صورت معمول قابل دستیابی نیستند. او وارد وضعیتهایی میشود که روی هم رفته با عزت نفس او هماهنگ نیست. قضاوت و اخطاری به این خط اضافه نشده است؛ این خط فقط چیزی که هست را بیان میکند تا همه بتوانند از آن درسی بگیرند.
خط چهارم:
دوشیزهی در حال ازدواج زمان تعیین شده را به عقب میاندازد.
ازدواج دیر هنگام در مسیر درستش صورت میگیرد.
تفسیر خط چهارم
دوشیزه پاکدامن است. او نمیخواهد خودش را دور بیندازد و اجازه میدهد زمان مرسوم برای ازدواج بگذرد. به هر حال، آسیبی در این کار نیست؛ با اینکه ازدواج او به تأخیر افتاده، پاداش پاکدامنیاش را میگیرد و همسر مقدر شدهاش را به دست میآورد.
خط پنجم:
پادشاه اول دخترش را به خانه بخت میفرستد.
لباس گلدوزی شدهی شاهدخت به مجللی لباس ساقدوش نیست.
ماهی که نزدیک به کامل شدن است، خوش اقبالی با خود میآورد.
تفسیر خط پنجم
پادشاه اول تیانگ است که عنوان "کامل کننده" دارد. این فرمانروا دستور داد تا شاهدختها باید مانند سایر زنان تابع همسرانشان باشند (ششخطی ۱۱، خط پنجم). فرمانروا منتظر نمیماند تا خواستگاری از دخترش خواستگاری کند بلکه در زمانی که مناسب ببیند او را به ازدواج در میآورد. ما اینجا دختر اشراف زادهای را میبینیم که با مردی با شرایط میانه ازدواج میکند و این را درک میکند که چگونه خود را به زیبایی با شرایط جدید سازگار کند. او از تمام غرورهای ناشی از تجملات ظاهری آزاد است و مقام و رتبهی خود را هنگام ازدواج فراموش کرده و جایگاهی پایینتر از همسرش اختیار میکند. درست مثل ماه پیش از کامل شدن، مستقیماً رو به خورشید نمیکند.
خط ششم:
زن سبدی در دست دارد، اما میوهای در آن نیست.
مرد به گوسفندی خنجر میزند، اما خونی از آن جاری نمیشود.
(به این ترتیب) هیچ عمل هماهنگ و سودمندی انجام نمیشود.
تفسیر خط ششم
در مراسم قربانی برای نیاکان، زن هدیهی برداشت محصول را در سبد پیشکش میکند، در حالی که مرد با دستان خود حیوانی را قربانی میکند. در این خط مراسم به صورت ظاهری و مصنوعی انجام میشود؛ زن سبدی خالی آورده و مرد به گوسفندی از قبل ذبح شده خنجر میزند – تنها برای اینکه ظاهر را حفظ کند. این بیاحترامی و بیایمانی هیچ سودی به حال ازدواج ندارد.
گفتارهای شش خطی 54