۱. تأثیر بنیادین بر مکاتب اصلی شرق آسیا
الف) دائوییسم (Taoism):
- هستیشناسی ایجینگ در نگاه دائوئیستی: هستیشناسی ایجینگ مستقیماً به دائوییسم راه یافت. در ایجینگ گرچه تنها به سطح مشهود ذهن و زندگی پرداخته شده، اما فرآیند آفرینش چیزها از خدا، به گوهر ذات(غایت برتر در نگاه کنفسیوسی) و از این گوهر یکتا به دوگانگی، و از دوگانگی به سهگانگی، و از سهگانگی در به وجود آمدن همهی وضعیتهای درونی و بیرونی جاری میشود. این فرآیند مستقیماً با گفته لائودْزو در دائو ده جینگ، فصل ۴۲: «دائو، یک را میزاید؛ یک، دو را میزاید؛ دو، سه را میزاید؛ و سه، تمام اشیاء جهان را میزاید» قابل مقایسه است.
- یین و یانگ (Yin-Yang): ایجینگ، که مرجع شناخت یین و یانگ است، این دو نیروی برسازندهی زندگی را به صورت یک بینش پویا و کاربردی درآورد. لائودْزو در فصل ۴۲ به صراحت میگوید: «همه چیز یین را بر پشت میکشد و ینگ را در آغوش میگیرد، و با انرژی درهم آمیخته شده تا به هماهنگی برسد». این گفتار، بازتاب مستقیم چگونگی برهمکنش پویای یین و یانگ در ایجینگ است که در نظام فکری دائویی جاری شده است.
- پیمودن مسیر کمترین مقاومت و بیعملی (وو-وی Wu Wei): ایجینگ به انسان میآموزد که چگونه خود را با «جریان» تغییرات، یا همان «راه» زندگی هماهنگ کند. این مفهوم، هستهی مرکزی آموزهی «وو-وِی» (Wu Wei) یا «کنش از طریق عدمکنش» و «پیمودن مسیر کمترین مقاومت» در شرق و مخصوصاً در دائوییسم است. این مفهوم کاملاً در ایجینگ جاری است و نشان میدهد اساساً ریشه در آن دارد. در ادامه در بخش معرفی «ارتباط ذن با ایجینگ» به آن پرداخته شده است.
ب) کنفوسیوسیسم (Confuciism):
- ده بال (十翼 - Ten Wings): بخش عمدهای از تفسیرهای استاندارد ایجینگ که به متن اصلی پیوست شده است، به «ده بال» معروف است و عموماً به کنفوسیوس و شاگردانش منسوب است. این تفسیرها، مفاهیم انتزاعی ایجینگ را به درسهای عملی برای زندگی اخلاقی و اجتماعی تبدیل کردند.
- هستیشناسی کنفسیوس: کنفوسیوس در یکی از بخشهای «ده بال» مینویسد: «ای (کتاب تغییرات) دارای تائیجی است. تائیجی، دوگانگی (یین و یانگ) را به وجود میآورد. دوگانگی، چهار صورت(دوخطی-فصلها) را به وجود میآورد و چهار صورت، هشت سهخطی را پدید میآورند.». (گرچه ده بال منسوب به کنفسیوس است، یکی از مبانی فکری و ستونهای تشکیلدهندهی کنفسیوس گرایی به حساب میآید.)
- سخنان کنفوسیوس(The Analects of Confucius): کنفوسیوس خود در کتاب «سخنان کنفوسیوس(The Analects of Confucius) - بخش زی لو» بدون اشاره به پیشگویی، از عبارت «کسی که فضیلتش پایدار نباشد، احتمالاً سرافکندگی را تجربه خواهد کرد» استفاده کرد که این عبارت، مستقیماً از خط سوم ششخطی ۳۲-پایداری در ایجینگ گرفته شده است.
- اخلاق و حکمرانی شایسته: کنفوسیوس اعتقاد داشت که ایجینگ کلیدی برای درک نظم کیهانی و انعکاس آن در جامعه است. تاریخنگاران اشاره کردهاند که کنفوسیوس در پنجاه سالگی به مطالعهی عمیق ایجینگ پرداخت و آنقدر این کتاب را خواند که بندهای چرمی الواح آن سه بار پاره شد. این تلاش نشاندهندهی اهمیت اساسی ایجینگ در شکلدهی به تفکر متأخر او است.
ج) بودیسم چان (ذن) و سایر مکاتب بودایی چینی:
- هماهنگی با جریان هستی و بودن در «اکنون»: تمرکز ایجینگ بر درک واقعیت آنگونه که هست و هماهنگی با جریان دگرگونشوندهٔ زندگی، با هستهٔ مرکزی تعالیم ذن همسوست. برای نمونه، ششخطی ۲۵ (وو وانگ / بیگناهی) بر کنش در لحظه، بدون دغدغهٔ نتیجه و توقع تأکید میکند. در خط دوم این ششخطی آمده است: «زمین را شخم میزند اما نه به قصد درو یا داشتن زمینی حاصلخیز، رفتن به جایی سودمند است». این توصیه، نماد کنش ناب و حضور کامل در لحظه بدون توجه به نتیجه یا آیندهی این عمل است، درست همانند ذن که بر زندگی در «لحظهٔ اکنون» تمرکز دارد.
- ذهن مبتدی (Beginner's Mind): «شونیو سوزوکی» میگوید: «ذهن مبتدی گنجی بیکران است. ذن بر آن است تا فرد، جهان را با نگاهی تازه و مستقیم، فارغ از بار دانش گذشته تجربه کند.» ششخطی ۲ (کُن • پذیرا): این ششخطی نمایانگر نهایت حالت یین — خالص، پذیرا و تهی — است؛ ذهنی خالی از بار دانش و کاملاً گشوده. این کیفیت بنیادین "ذهن مبتدی" است: هوشیاری نخستین و پذیرا. مفاهیم این ششخطی بنیان بسیاری از آموزههای دیگر شرقی مانند «وو-وی» نیز هست. ششخطی ۲۵ (وو وانگ • بیگناهی): خود این عنوان، که اغلب به "بیگناهی" یا "بدون آلایش" ترجمه میشود، مستقیماً به حالت ذهنی عاری از محاسبات پیچیده، پیشداوریها و انتظارات خودخواهانه اشاره دارد. فردی را توصیف میکند که کنشهایش اصیل و کاملاً در لحظه حال ریشه دارد.
- کنش هماهنگ و بیمقاومت (Wu Wei): این مفهوم کلیدی دائویی که بهدرستی قلب ذن نیز توصیف شده، به معنای «کنش هماهنگ با جریان طبیعت» است، نه «بیعملی» به معنای منفعل بودن. خط دوم ششخطی ۲ (کُن / پذیرا) — «مستقیم، استوار، بزرگ؛ سودی حتمی، بیآنکه کاری کند» — تجلی کامل این اصل و بیانگر اصول آن و روشن کردن ابهاماتی است که واژهی «بیکنشی» با خود دارد. هماهنگی با حقیقت «استواری»، عمل در راستای این هماهنگی «مستقیم(صاف)» بودن و نتیجه یا دربرگیرندگی وسیع و همه جانبهی چنین چیزی «بزرگی» است. و این فرآیند به صورت آنی و جوششی همواره از درون فرد است که «بیآنکه کاری کند» ظاهر میشود. این متن، جریان یافتنِ بیمانعِ «دائو» را توصیف میکند که از هماهنگیِ کامل (وو وی) سرچشمه میگیرد.
- سریان وو-وی در ایجینگ: اساساً خطوط دوم سهخطیهای آب، زمین و حتی تندر در بسیاری از ششخطیها به همین حالت وو-وی مربوط هستند و حالت توصیفشده در «خط پنجم ششخطی دو» یا «خط دوم ششخطی ۲۵» نیز تنها دو نمونهی از همین کنشِ وو-وی است که در ایجینگ سریان دارد.
- سکوت، سکون و بینش ناب: ششخطی۵۲ (کِن / توقف) بر توقف حرکت و سکون به منظور تسلط بر ذهن، مشاهدهی آگاهانه، ذهنآگاهی و مراقبه تمرکز دارد. حکمت آن این است: "پشت را آرام میسازد، بدن را نمییابد. در باغ گام برمیدارد، کسی را نمیبیند. سرزنشی نیست." مرحلهی اول این "سکون" فاصله گرفتن از افکار و احساسات خود فرد است(بدن را نمییابد.) و این ذهنآگاهی و مراقبهگری به بیتوجهی به افکار و احساسات دیگران ختم میشود(کسی را نمیبیند.) این نمایشی است از مراحل مراقبه و مشاهدهگری در مکاتب بودایی و ذن. هدف نهایی، رسیدن به سکوتی است که در آن، فرد فراتر از ذهن و رها شده از افکار و احساسات، با ذهنآگاهی کامل حرکت کند.
- سکون نه به معنای بیحرکتی: نکتهٔ عمیقتر، رابطهٔ دیالکتیکی سکون و حرکت است که در متن ششخطی و توالی ششخطیها آشکار میشود: فرد در عین سکون درونی و ذهن آگاهی «در باغ گام برمیدارد» و در ششخطی ۵۱ سکون در میان طوفان را میبینیم که با اینکه «تندر در صد لی(نیم کیلومتر) طنینانداز میشود، اما قاشق و جام قربانی نمیافتد.». همچنین ششخطی ۵۱ (ژِن / برانگیزنده) که نماد پویایی محض است، مستقیماً قبل از ششخطی ۵۲ (توقف) قرار گرفته است. این توالی نشان میدهد که سکون واقعی، نفی حرکت نیست، بلکه مکملی برای آن است؛ سکونی که حرکت را با خود دارد و حرکتی که از سکون سرچشمه میگیرد.
- تمرین مراقبه در ایجینگ و نکات آن: ایجینگ به سطوح مختلف تمرین مراقبه و ذهنآگاهی نیز میپردازد. برای نمونه، خط سوم ششخطی ۵۲ هشدار میدهد: «ساکن کردن کمر [یعنی سکون اجباری و مصرانه]، ستون فقرات را میشکند. خطر(یا دشمنی)، قلب را ملتهب میکند(یا تحت تأثیر قرار میدهد).» این هشدار، دقیقاً مطابق با تعالیم ذن است که تأکید میکند تلاش برای ساکت کردن ذهن با زور و فشارِ اراده، نه تنها سودمند نیست، بلکه خطرناک است و به تنش و رنج بیشتر میانجامد.
- ششخطی ۶۱ (ژونگ فو / صداقتدرونی): بر «صداقت درونی» و هماهنگی عمیق تأکید دارد. هنگامی که این صداقت حاصل شود، «حتی خوکها و ماهیها به تو اعتماد میکنند»، که نمادی از جذبهای است که از ذهنِ بیآلایش و هماهنگ با کل سرچشمه میگیرد.
- ششخطی ۱۶ (یو / شور): که بر «همراهی با زمانه» و «انگیزش خودبهخودی شهودی» دلالت دارد، نشان میدهد که کنش درست، نه از ارادهای سفت و سخت، که از خالی بودن درون و هماهنگی برمیخیزد.
۳- شالودهی طب سنتی چین: تجلی ای جینگ در علم پزشکی
سیستم طب سنتی چین (TCM) را میتوان یکی از پیچیدهترین و نظامیافتهترین تجلیات عملی فلسفهٔ «ایجینگ» دانست. این طب، تنها یک مجموعه دارویی تجربی نیست، بلکه یک «علم مدلمحور» است که هستیشناسی، فیزیولوژی، پاتولوژی و درمان را بر پایهٔ نمادگرایی و اصول «ایجینگ» بنا نهاده است.
۱. یین و یانگ: سنگ بنای تشخیص و درمان
- فیزیولوژی: ساختارهای بدن مانند خون و مایعات (یین) در مقابل عملکردها و فعالیتهای متابولیک حرارتی (یانگ) قرار میگیرند.
- پاتولوژی: بیماریها به صورت سندرمهای «گرمی» یا «سردی» (مازاد یا کمبود ینگ)، «خشکی» یا «رطوبتی» (مازاد یا کمبود یین) تشخیص داده میشوند.
- درمان: استراتژی درمانی همواره معطوف به بازگرداندن این تعادل است. برای مثال، در سندرم «گرمی-مازاد» (ینگ بیش از حد) از داروهای «سردکننده» (تقویتکنندهٔ یین) استفاده میشود.
۲. پنج عنصر (Wu Xing) و هشت سهخطی (Bagua): نقشهٔ انرژی بدن
۳. پیشگیری و هماهنگی با ریتمهای کیهانی
۳. تجلی عینی در هنرها و علوم کاربردی
در حالی که خود نام «تایچی» از مفهوم «یین و ینگ»(«تائیجی-غایت برتر» که البته مستقیماً در ایجینگ نامی از آن نیامده و اولین بار در توضیحات کنفسیوس به آن اشاره شده است که در بخش هستیشناسی کنفسیوس به آن پرداختیم.) گرفته شده است، کاربرد عملی این فلسفه به شدت با هشت سهخطی (باگوا)، پنج عنصر و شصت و چهار ششخطی در پیوند است.این رابطه عمدتاً از طریق دو مفهوم کلیدی در نظریه تایچی بیان میشود: «هشت دروازه» (بامِن) و «پنج گام» (ووُبو). این دو با هم «سیزده وضعیت» (شیسان شی) را تشکیل میدهند که اجزای بنیادی تکنیکهای تایچی هستند.
هشت دروازهی تایچی و هشت سهخطی ایجینگ
جدول زیر تطابق متداول این هشت دروازه با سهخطیها را نشان میدهد:
| هشت دروازه | سهخطی مرتبط | نمادگرایی و معنا در تایچی |
|---|---|---|
| ۱.دافع | ☰ آسمان | انرژی گسترده، رو به بالا و بیرونی که مادر تمام انرژیهاست. مانند آسمان، قدرتمند و همهجانبه است. |
| ۲.جذب و کشش | ☷ زمین | انرژی نرم، جذبکننده و تغییر جهت دهنده. مانند زمین نرم و پذیراست و نیروی حریف را خنثی میکند. |
| ۳.فشردن | ☵ آب | نیرویی متمرکز و مستقیم که مانند آب به درون شکافها نفوذ میکند. |
| ۴.هل دادن | ☲ آتش | انرژی فشاری رو به پایین و جلو. مانند آتش میتواند انفجاری باشد و به مرکز حریف میچسبد. |
| ۵.کندن/چیدن | ☴ باد | حرکتی سریع، چنگزننده و کششی برای از ریشه درآوردن حریف. مانند باد، سبک و نافذ است. |
| ۶.شکافتن | ☳ تندر | انرژی ناگهانی، تکاندهنده و شکافنده که ساختار حریف را میشکند. مانند تندر، ناگهانی و قدرتمند است. |
| ۷.ضربه آرنج | ☱ دریاچه | قدرتی فرورونده و متمرکز با استفاده از آرنج. مانند دریاچه، در سطح آرام اما حاوی نیرویی عظیم در درون است. |
| ۸.تکیه و ضربه شانه | ☶ کوه | استفاده از تمام بدن (شانه، کمر، باسن) برای تکیه دادن و ضربه زدن. مانند کوه، پایدار، تزلزلناپذیر و خردکننده است. |
پنج گام و پنج عنصر
- جین بو (قدم به پیش) - فلز
- توِی بو (عقبنشینی) - چوب
- تسوو گو (نگاه به چپ) - آب
- یو پان (نگاه به راست) - آتش
- جونگ دینگ (تعادل مرکزی) - زمین
چگونه ایجینگ در عمل با تایچی ارتباط پیدا میکند؟
۱. واژگان انرژی: هشت دروازه فقط هشت حرکت نیستند، بلکه هشت نوع جین (قدرت درونی) هستند. یک متخصص ماهر میتواند این انرژیهای مختلف را به صورت سیال بیان کند، به طوری که هر کدام به دیگری تبدیل شود، درست همانطور که سهخطیها در ایچینگ به یکدیگر تبدیل میشوند.
۲. تغییر و سازگاری: هسته اصلی ایچینگ، تغییر است (یی). در تمرین «دستزنی» تایچی، یک تمرینکننده باید دائماً با نیروی حریف سازگار شود. تعامل پِنگ، لوُ، جی، آن و... نمایش فیزیکی از خطوط متغیر بین یین و یانگ است که دائماً «ششخطی»های جدیدی از موقعیتهای مبارزه خلق میکند.
۳. هدف نهایی: ایده آل این است که خود تائیجی تجسم یابد – آن حالت یگانهای که یین و یانگ و به تبع آن، هشت سهخطی و تمام تکنیکها، به طور خودانگیخته از آن سرچشمه میگیرند. یک استاد ظاهراً «هیچ متدی» ندارد، زیرا او از ریشه پاسخ میدهد، نه از یک مجموعه ثابت از تکنیکها.
فنگ شویی و ایجینگ
۴. تأثیر شگرف بر اندیشمندان غرب
الف) گوتفرید لایبنیتس (Gottfried Wilhelm Leibniz):
- کشف سیستم دودویی: لایبنیتس دریافت که خطوط متصل (یانگ) و خطوط منقطع (یین) در ایجینگ را میتوان به ترتیب به عنوان اعداد ۱ و ۰ در نظر گرفت. او مشاهده کرد که ترتیب ششخطیها در یکی از تنظیمات سنتی، دقیقاً دنبالهی اعداد از ۰ تا ۶۳ را در سیستم شمارش دودویی نمایش میدهد. این کشف، که تحت تأثیر بینش ایجینگ صورت گرفت، سنگ بنای توسعهی ریاضیات دودویی و در نهایت، انقلاب دیجیتال و علوم کامپیوتر شد.
- اثبات وجود خدا(واجب الوجود): لایبنیتس از تعامل یین و ینگ و به وجود آمدن چیزها از نیستی که در ایجینگ به آن پرداخته شده برای اثبات وجود خدا در مقالات فلسفی خود استفاده کرده است.
ب) کارل گوستاو یونگ (Carl Gustav Jung):
- نظریه همزمانی (Synchronicity): یونگ معتقد بود که رابطهی بین رویدادها تنها علّی نیست، بلکه میتواند بر اساس معنایی همزمان باشد. او مشورت با ایجینگ را نمونهی کامل همزمانی میدانست: لحظهی دقیق پرتاب سکهها با وضعیت روانی و جهانی فرد در آن لحظه، همزمان است و ششخطی بهدستآمده، بازتاب نمادین آن وضعیت است.
- ناخودآگاه جمعی و کهنالگوها (Archetypes): یونگ، ۶۴ ششخطی ایجینگ را به عنوان «کهنالگوهای» ناخودآگاه جمعی بشر تفسیر کرد. به باور او، این نمادها، صور ازلی و جهانی هستند که در روان تمام انسانها وجود دارند و موقعیتهای بنیادین زندگی بشر را نمایندگی میکنند. او مقدمهای بر یکی از ترجمههای معروف ایجینگ نوشت و از آن به عنوان ابزاری برای کاوش در ناخودآگاه استفاده کرد.
جمعبندی
ایجینگ، یک کتاب پیشگویی نیست. این اثر، یک جهاننگری کامل است که به ما درک کاربردی و عمیقی از نظام آفرینش، ذهن و زندگی میدهد و میآموزد جهان، یک کل به هم پیوسته و در حال تغییر دائمی است. علاوه بر این، راه و رسم هماهنگ شدن با این تغییرات را به شیوهای نظاممند بیان میکند. از دل این فلسفه، مکاتب بزرگ کهن چین متولد شدند، هنرهای رزمی و علوم گوناگون حکمی و کاربردی شکل گرفتند و حتی ذهن برخی از نوابغ غربی برای کشفیات علمی و روانشناختی برانگیخته است.