ساختار کوه: ینگ سوار بر دو یین
ساختار سهخطی کوه (☶) کلید درک ماهیت آن است:
- یینهای پایینی نماد درون خالی، سکوت باطن، و ظرفیت درونی است. این دو خط یین، پایههای ریشهدار کوه را میسازند که اجازه میدهد استوار بایستد، اما این استواری ریشه در سکون و سکوت دارد که امکان تردید، سردرگمی یا ترس و نگرانی از قضاوتها را از بین میبرد.
- ینگ بالایی همان آگاهی مسلط و ناظری است که بر فراز آشوب افکار و احساسات (تاریکیهای پایین) ایستاده است. این تسلط، نه به معنای سرکوب، بلکه به معنای نظارهگری در عین حفظ فاصله و آلوده نشدن به این افکار و احساسات است. به این ترتیب آگاهی بر افکار و احساسات مسلط شده، آنها را نظاره میکند در حالی که از آنها فاصله دارد. و این خود نیز نوعی از سکوت و سکون را ایجاد میکند.
صراحت کوه
کوه در قله خرد: نماد حکیم و عارف کامل
ینگ بالایی در کوه نماد فرد خردمند، حکیم یا عارف کامل است که به کمال معرفت رسیده است.
- در ششخطی ۴ که نادانی جوانی و یادگیری از استاد را نشان میدهد، خط بالای کوه استاد کاملی است که منشأ آگاهی به حساب میآید.
- در ۱۸ قلهی کوه کسی را نشان میدهد که از تمایلات مادی رها شده، گرایشی به مقامهای دنیوی ندارد و در این راستا، دیگر به ثروتمندان و قدرتمندان اعتنایی نمیکند.
- در ششخطی ۲۲ قلهی کوه به اوج زیبایی و آراستگی رسیدن فرد را به واسطهی اوج سادگی و بیرنگی نشان میدهد.
- در ششخطی ۲۶ نیز که مهار کردن نیروی خلاق برای رشد درونی را نشان میدهد؛ کوه مهارکنندهی این نیروی بالقوهی درونی است و قلهی کوه فردی را نشان میدهد که به مقام استادی در این فرآیند رسیده است.
- خط بالای کوه در ششخطی ۲۷ که به تغذیهی جسم و روح میپردازد نیز منشأ خوراک رساندن و پرورش دادن است.
تضاد مکمل: کوه و تندر
تندر (☳) با یک خط ینگ در پایین، نماد حرکت ناگهانی، انفجار، شوک و حرکت الهامی در لحظه است. این دقیقاً نقطه مقابل کوه (☶) با ینگ در بالا است.
- تندر (جِن): سکون سطح و حرکت در عمق. نور آگاهی از پایین وارد میشود، افکار و احساسات را بیرون میریزد یا به پیش میراند و جهان را متحول میکند. در این حال اگر فرد بتواند بیرون از افکار و احساسات که با دو یین بالایی نشان داده شده همراه نشود و در ینگ ابتدایی و آغازین که نماد آگاهی بنیادین است بماند، میتواند سکون در عین حرکت را حفظ کند و هماهنگ با ذات عمل کند.
- کوه (گِن): سکون درونی که حرکت در بینش و آگاهی را ایجاد میکند. در کوه سکون به کمک حرکت میآید و باعث میشود حرکات آگاهانه، دقیق و درست باشند.
کوه در شبکه سهخطیها: برهمکنشهای استراتژیک
- کوه و زمین (گِن و کُن ☷): وقتی سکون کوه از تسلیم و انعطاف زمین سرچشمه بگیرد، فرد میتواند به راحتی "بارهای اضافی" را رها کند و به سبکی برسد.
- کوه و آب (گِن و کان ☵): توقف و دروننگری کوه، راه را برای ارتباط با عمق و intuition ناخودآگاه (نماد آب) باز میکند. این رابطه، "خرد نفوذگر" را ایجاد میکند.
- کوه و باد/چوب (گِن و سون ☴): پس از توقف و تمرکز نیروها (کوه)، اقدام بعدی (سون) میتواند با دقت و نفوذ بیشتری مانند باد، به سوی هدف جریان یابد.
پیوند با عرفان و مکاتب فلسفی
انرژی کوه، ستون فقرات بسیاری از تعالیم عرفانی شرق است.
- دائوئیسم و لائودزو: در "دائو ده جینگ" به طور مکرر بر ارزش سکون و نرمی تأکید شده است: "باشد که ساکت و آرام شوی تا هزاران چیز خود به خود تغییر کنند." کوه نماد "وو-وی" (عمل بدون عمل) است؛ ایستادگی بیتلاش که همه چیز را به انجام میرساند. لائودزو میگوید: "دانای کهن، بیحرکت سفر میکند." این سفر، سفر درونی است.
- ذن بودیسم: ارتباط کوه با ذن عمیق است. حالت "ذهن آغازگر" (Shoshin) در ذن، دقیقاً همان حالت خالیبودن درونی (یینهای پایین) و آگاهی ناظر و بیپیرایه (یانگ بالایی) است. مراقبه ذن (Zazen) همان "نشستن به مثابه کوه" است—ناظر بر آمد و شد افکار، بدون چسبیدن به آنها. کوآنهای معروف ذن نیز برای ایجاد "توقف" بزرگ در ذهن و ایجاد شکاف برای روشناندیشی طراحی شدهاند.
- عرفان اسلامی و مسیحی: مفهوم "خلوتگیری" و "عزلت" برای تزکیه نفس در این سنتها، بازتابی از انرژی کوه است. عارف با توقف از تعلقات دنیوی (ینگ مقاوم در برابر بیرون) و خالی کردن دل از غیر (یینهای درون)، به "معرفت و آگاهی حقیقی" میرسد.
جمعبندی نهایی
سهخطی کوه، تنها یک نماد برای توقف ساده نیست. آن یک دروازه است. دروازهای از فعالیت بیرونی به دروننگری، از پرحرفی به سکوت، و از عمل اجباری به "عمل خودبخود" (زیران) متعالی. این سهخطی به ما میآموزد که گاهی پایدارترین و نافذترین حرکت، در ساکنترین حالت نهفته است. هنر "ایستادن چون کوه" پایهای است برای "جریان یافتن چون آب" و "حرکت کردن چون تندر". این است راز نهایی برهمکنش یین و یانگ در دل طبیعت و روح انسان.